از مستحبّات حج است که حاجی به هر جای بلندی که می­رسد لبّیک بگوید، امّا در این که راز لبّیک چیست، توجّه به این حقیقت ضروری است که ایّام چندروزة حج، کلاس عبودیّت و اردوگاه بندگی است و خداوند متعال چند صباحی حجّاج را به سرزمین وحی و خانة توحید می­برد تا تمرین بندگی کنند. حج، نمایش بندگی حضرات ابراهیم خلیل ­الله و اسماعیل ذبیح ­الله(عَلَيهِما­السَّلام) است. اگر خداوند متعال در قرآن کریم، حضرت ابراهیم(عَلَيهِ ­السَّلام) را تجلیل می­فرماید «اِنَّ اِبْراهيمَ كانَ اُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ»[1]، «وَ اِبْراهيمَ الَّذی وَفّىٰ‏»[2]، علّت آن را نیز این چنین بیان می­فرماید: «اِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ»[3] او با قلبی تسلیم شده و با زبانی لبّیک­گو بر خداوند منّان وارد شد. یعنی خداوند متعال هر آن چه را امر فرمود، آن بزرگوار به آن لبّیک گفت. خداوند متعال، تسلیم و رضا را در حضرت ابراهیم(عَلَيهِ­ السَّلام) به بندگـانش می ­شنـاساند و آن را در مراسم حج، سمعی و بصـری می­فرماید. اگر حضرت ابراهیم(عَلَيهِ­ السَّلام) به مقام خلیل­ ­اللّهی نائل شدند، جز به علّت عبودیّت و بندگی آن حضرت نبوده است. اگر حضرت اسماعیل(عَلَيهِ­ السَّلام) ذبیح ­الله شدند، جز به سبب عبودیّت آن بزرگوار نیست. اگر انسان عبد شد، او را بالا می­برند تا می­رسد به وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) که می­فرماید: «سُبْحانَ الَّذی اَسْرٰى‏ بِعَبْدِهِ»[4]. اگر بندگی آن بزرگوار در اوج مرتبه قرار داشت، به این علّت بود که تسلیم و رضای ایشان در اوج مرتبه بود «وَ اَنَا اَوَّلُ الْمُسْلِمين‏»[5] و خداوند متعال در مراسم حج علاوه بر بندگی حضرت ابراهیم(عَلَيهِ ­السَّلام)، بندگی پیامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و حضرت علی(عَلَيهِ­ السَّلام) را نیز به بندگانش نشان می­دهد. دیوار شکستة کعبه یادآور حضرت علی(عَلَيهِ ­السَّلام) است و نشان می­دهد که جایگاه حضرت علی(عَلَيهِ­ السَّلام) در داخل و بطن و جوف کعبه می­ باشد و ولایت، باطن توحید و روح دین و حقیقت اسلام است. بام کعبه، یادآور بت ­شکنی­های حضرت علی(عَلَيهِ­ السَّلام) است که از شانه ­های مبارک حضرت ­پیامبر­اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) بالا رفته و بت­ها را از خانة کعبه فرو ریختند و تمام این­ها محصول عبودیّت و بندگی آن حضرت است. و بالأخره اگر عظمت و جلالت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) چنان بالاست که بنا به فرمودة خود آن بزرگوار «دو رکعت نماز در مسجدالنبی(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) برابر با  ده ­هزار نماز در مساجد ديگر است»[6]، و اگر بعد از گذشت هزار و چهارصد سال، نام آن بزرگوار همه ­روزه چندین بار از مأذنه ­های مساجد به گوش می­رسد، بـه علّت تسلیم و عبـودیّت و بندگی آن بزرگوار می­باشد. در اینجا لازم است این تسلیم و بندگی را در زندگی خود کاربردی نماییم و توجّه کنیم که ما در زندگی خود چقدر به خداوند لبّیک می­گوئیم. حضرت ابراهیم(عَلَيهِ­ السَّلام) در ذبح کردن و حضرت اسماعیل(عَلَيهِ­ السَّلام) در ذبح شدن به خداوند متعال لبّیک گفتند و وارد قربانگاه گشتند. حضرت اسماعیل ذبیح ­الله چون مطیع محض خداوند و پیامبرشان بودند، به آن جایگاه رفیعه بار یافتند. حال بنگریم ما چقدر مطیع امام زمانمان هستیم؟ ولایت ­مداری و اطاعت از مقام شامخ امامت، انسان را به جایگاه ­های عالیه می­رساند. حاجی به میزان لبّیک­های قلبی و باطنی خود حاجی است، چراکه به میزان لبّیک قلبیش عبد می­باشد و هر چقدر عبد و بنده است، حاجی می ­باشد. پس شایسته است که از راه به ظاهر دور نیز با تجدید نظر در پروندة اعمال و جبران و اصلاح آنها، و با عبودیّت و بندگی، خود را با حجّاج محترم همراه نمائیم و از روح و حقیقت حج بهره­ مند شویم «ای بسا رفتگان که ماندند و ای بسا ماندگانی که رستند». با عرضة اعمال و رفتار و اخلاق به قرآن کریم و اهل بیت(عَلَيهِم­ السَّلام) و با اصلاح نقائص و با توبة قلبی و باطنی، غسل نماییم و با ترک معاصی و انجام واجبات، لباس احرام بپوشیم و مُحرم گردیم. لباس احرام یعنی لباس شرک و گناه را به در کردن و لباس توحید و بندگی پوشیدن، لباس دنیا را کندن و لباس آخرت پوشیدن.

     روز مقدّس عرفه، گرچه عید نامیده نشده، ولی چنان عظمتی دارد که حضرت امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) فرمودند: «مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فی شَهْرِ رَمَضانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ اِلی قابِلٍ اِلّا اَنْ يَشْهَدَ عَرَفَة»[7]. بنابراین شایسته است که با توبه و تطهیر قلب، دلها را روانة عرفات نمود و با حجّاج محترم و حضرت امام زمان(عَجَّلَ­ الله ­تَعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) که همه ­ساله در آنجا حضور دارند، همراهی کرد. خداوند متعال همانطور که در ضیافت ماه مبارک رمضان، حضرت امام زمان(عَجَّلَ ­الله ­تَعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) را بر سر سفرة خود می ­نشاند تا به آبروی ایشان، روزه­ های سایر بندگانش را قبول فرماید، همانگونه آن بزرگوار را در ضیافت عرفات، حاضر می­فرماید تا حجّاج را در روز عرفه که روز توبه است، به برکت وجود آن حضرت ببخشاید و بیامرزد.

     آری، روز عرفه، روز توبه، روز ضجّه و روز اعتراف به گناهان و روز تفکّر و اندیشه و توجّه به اوضاع نفسانی خویش است «وَ اعْتَرِفْ بِالْخَطايا بِعَرَفات وَ جَدِّدْ عَهْدَكَ عِنْدَ اللَّهِ بِوَحْدانِيَّتِهِ‏»[8]. طبق فرمايش حضرت پيامبر­اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) که فرمودند: «اى مردم! هيچ مؤمنى در موقف عرفات وقوف نمى ‏كند مگر اينكه خداوند گناهان گذشته‏ اش را مى‏ آمرزد و پس از انقضاى حج، بررسى اعمال آينده او را از نو شروع مى ‏كنند»[9]، اگر انسان با معرفت بر عرفه وارد شد، گناهان گذشته ­اش پاک می­گردد. البتّه لازم به توضيح است که حديث مذکور، مربوط به گناهان بينی و بين الله می­باشد و حق­ النّاس­ها را دربر ­نمی ­گيرد و همانطور که استفـاده کرده ­ايم، بخشيـده شدن حق­ النّاس­ها فقط از طريق حليّت ­طلبی از خود آن اشخاص صورت می­گيرد.

     شب و روز مقدّس عرفه از هر خیمه­ ای که در سرزمین عرفات برپاست صدای ناله و ضجّه بلند است و این خیمه ­ها، یادآور خیمة حضرت امام حسین(عَلَيهِ ­السَّلام) در روز مقدّس عاشوراست. با یک نگاه معرفتی، انسان متوجّه می­شود که صحرای عرفات، حقیقتاً نمونه ­ای از روز محشر بوده و روز عرفه نمایش معاد است «قُلْ اِنَّ الْاَوَّلينَ وَ الْآخِرين﴿49 ‏لَمَجْمُوعُونَ اِلی‏ ميقاتِ يَوْمٍ مَعْلُوم﴿50»[10]. همانطور که خداوند متعال، انسان را در اول خلقت، تنها آفریده، همانگونه او را تک و تنها و بدون مال و ثروت و فرزند و خدم و حشم وارد صحنة محشر می­فرماید،«وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادٰى‏ كَما خَلَقْناكُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُم‏»[11].

     در روز مقدّس عرفه، چون همة چادرها شبیه هم هستند، بعضی از حجّاج گم می­شوند و یا برخی دچار بیماری می­گردند، لکن همه در آن شرایط، با دست خالی، امام زمانشان را صدا می­زنند. در آنجا هیچ کس جز خداوند متعال و امام زمان(عَجَّلَ ­الله ­تَعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) یار انسان نیست و هر جا می­نگری افراد را با زبان و ملّیّت دیگری می­بینی. وقتی انسان تنها و بی ­کس و بدون یار و یاور می­گردد و خود را در نهایت ناتوانی و عجز و نیاز می­ بیند، موحّد می­ گردد و عملاً آیة شریفة «اَنْ لا مَلْجَاَ مِنَ اللَّهِ اِلاّ اِلَيْه‏»[12] برای او معنا و تفسیر می­گردد.

     نکته ­ای که توجّه به آن حائز اهمیّت می ­باشد، این است که: افرادی که در مراسم حج و سرزمین عرفات یا منی و ... بیمار و ناتوان می­شوند، نباید چنین تصوّر کنند که حجشان قبول نیست، بلکه اگر گم شدن یا بیماری آنها در اثر کوتاهی و سوءاختیار خودشان نباشد، ترفیع درجة معنوی است. این حقیقت را نباید فراموش کرد کـه راه حق، از خود گذشتگی و فداکـاری و هزینه می­طلبد، گذشتن از مال و جان و مقام و آبرو می­خواهد «رو که در یک دل نمی­ گُنجد دو دوست»[13].

     حاجیِ خانة حقّ، باید با توبه و تسویه حساب مشرّف شود و توصیه شده کـه وقتی از حج برگشت، سخن از سختی­ها و دشواری­های آنجا نگوید، بلکه زیبایی­های حج را بازگو کند تا همه مشتاق رفتن گردند. اگر انسان توفیق یافت با معرفت و عرفان مشرّف شود، زیبایی ­های حج آن­چنان عظیم است که سختی­های مختصرِ آن را تحت­ الشعاع قرار داده و از یاد می­برد.

     غروب روز عرفه، حجّاج محترم به مشعرالحرام کوچ می­کنند «فَاِذا اَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ»[14]. عرفات بیرون از حرم و دالان تطهیر است تا حجّاج در آن تطهیر گشته و وارد حرم گردند، چراکه بدون تطهیر و پاک شدن، انسان نمی­تواند لایق حضور میزبان گشته و لایق دوست شود. شب عید قربان که همان شب مشعرالحرام است، شب توبه و انابه به درگاه پروردگار می­باشد. فیض شب، فیض دیگری است و انسان با توبه و تطهیر، یک­شبه می­تواند ره چندین ساله را بپیماید، ولذا شب توبة هر جوانی، شب قدر اوست.

     با وجود این همه استعدادهای الهی و بُعد علوی و نبوی و ابراهیمی و اسماعیلی که خدای سبحان در وجود انسان به ودیعه نهاده، حقیقتاً خسارت است که آنها را شکوفا ننموده و خود را محروم نماید. اگر این ابعاد شکوفا نگردند، انسان عبد واقعی محسوب نمی­گردد.

     عید قربان، روز ذبح نمودن نفس امّاره و متولّد شدن با تولد اختیاری است. تولّد ظاهری، امتیاز محسوب نمی­شود، بلکه تولّد اختیاری به حیات الهی امتیاز و هنر است و هیچ کس بدون توبه و انابه و تطهیر، از حیـات نبـاتی و ظـاهری به حیات الهی متولّد نمی­گردد «لَنْ يَلِجَ مَلَكُوتَ السَّمواتِ مَنْ‏ لَمْ‏ يُولَدْ مَرَّتَينِ»[15]. روز عید قربان، روز تولّد به حیات محمّد و آل محمّدی(صَلَّی­ الله عَلَيهِ وَ­آلِهِ) است. اگر در زیـارت عـاشورا به مـا آموختند بخوانیم: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيـایَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(صَلَّی اللهُ­ َعَلیِه َوآلِهِ) وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وآلِهِ)»[16]، به این علّت است که استعداد آن در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است. هر چند شرایط قلبیِ مساعد و الهی برای ضیافت مقدّس عرفه و عید قربان نداشته باشیم، لکن باز نباید ناامید و مأیوس باشیم، چراکه روز مقدّس عرفه روز امیدواری است. اگر حقّ الناس­ها تسویه شوند، حقّ الله ها با توبة بینی و بین الله بخشوده می­گردند و حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالی فَرَجَهُ الشَّريف) از زمزم وجودشان که دائم در حال جوشیدن است، ما را سیراب کرده و چشمه های زمزم درون ما را نیز می جوشانند. وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ­آلِهِ) فرمودند: «مَنْ اَخْلَصَ لِلَّهِ اَرْبَعينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنابيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی  لِسانِه‏‏»[17] هر کس برای خداوند چهل روز اخلاص ورزد، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می­سازد. آری، اگر سدّها و مانع­ها و رادع­ها کنار روند، چشمه های زمزم وجود، استخراج می­شوند. برای رسیدن به کامیابی­های معنوی باید از گناه و معصیت و نافرمانی اجتناب نمود.

     «بارالها! به روان مقدّس حضرت محمّد و آل محمّد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ­آلِهِ) درود فرسـت و در امـر ظهـور و فـرج مـولا و مقتدایمـان حضـرت ولیّ عصر(عَجَّلَ الله تَعالی فَرَجَهُ الشَّريف) تعجیل بفرما. خداوندا! توفیق تهذیب و تزکیه و پاکسازی نفس و رسیدن به فقرباوری و عبودیّت و بندگی به همة ما مرحمت بفرما و حقیقت عید قربان را در وجود همة ما محقّق بفرما. پروردگارا! توفیق انفاق خالصانه و فی سبیل الله از هر آن چه که به ما ارزانی فرموده­ای، عنایت بفرما. بارالها، توفیق بیداری از خواب غفلت و رهایی از وساوس نفس و شیطان به همة ما مرحمت بفرما. حجّاج محترم را با حجّی مقبول و سعیی مشکور به اوطانشان بازگردان و به همة آرزومندان توفیق حجّی مقبول و مشکور عنایت بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علی الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق و سوریه نجات کرامت بفرما».

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ     صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

1- همانا ابراهيم(عَلَيهِ السَّلام) (به تنهايی) امّتی فروتن برای خداوند بود (مبارکه نحل/120).

2- و ابراهيم(عَلَيهِ السَّلام) کسی است که (به پيمان خداوند) وفا کرد (مبارکه نجم/37).

3- زمانی که آورد پروردگارش را قلبی سالم (مبارکه صافات/84).

4-پاک و منزّه است خدايی که شبانه بُرد بنده اش را (مبارکه اِسراء/1).

5-و من نخستین مسلمانم (مبارکه انعام/163).

6-ثواب يك نماز در مسجد من، برابر است با ثواب ده هزار نماز در مساجد ديگر جز مسجدالحرام، زيرا نماز در مسجدالحرام برابر يكصد هزار نماز در مساجد ديگر است (ثواب الاعمال، ص55). 

7-کسی که بخشيده نشود در ماه مبارک رمضان، آمرزشی نيست برای او تا سال ديگر، مگر اينکه حاضر شود در عرفه (الکافی، ج4، ص66).

8-و اعتراف کن به خطاهایت در عرفات و تجديد نما عهدت را نزد خداوند با اقرار به وحدانيّت او (مصباح الشريعه، ترجمه عبدالرزاق گيلانى، ص168).

9-روضه الواعظين، ترجمه مهدوى دامغانى، ص166

10- بگو همانا اوّلين و آخرين﴿49 البتّه همگی در آن وعده­گـاه روز معلوم گردآورده می­شوند﴿50 (مبارکه واقعه/49و50).

11-و البتّه به تحقيق آمديد نزد ما به تنهايی همانطور که خلق کرديم شما را نخستين بار و گذاشتيد پشت سرتان آنچه را که به شما عطا کرده بوديم (مبارکه انعام/94).

12-اينکه نيست پناهگاهی از خداوند مگر به سوی او (جز به سوی او پناهی نيست) (مبارکه توبه/118).

13-مثنوی، گنجينة اسرار عمان سامانی

14-پس زمانی که کوچ کرديد از عرفات، پس ياد کنيد خداوند را در مشعرالحرام (مبارکه بقره/198).

15-داخل نمی­شود در ملکوت آسمانها کسی که متولّد نشده باشد دو بار (شرح اصول کافی (صدرا)، ج1، ص602).

16- خداوندا، قرار ده زندگی مرا زندگی محمّد و آل محمّدی(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ­آلِهِ) و مرگ مرا مرگ محمّد و آل محمّدی(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ­آلِهِ)

17-بحارالانوار، ج67، ص249