در قرآن مجید و بیانات نورانی محبوبین الهی، ذکرالله، توصیه و به آن سفارش اکید شده است. خداوند متعال برای اکثر عبادات حد و مرزی قائل شده است، امّا آنجا که به یاد و ذکر الهی میرسد، میفرماید: «یا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كَثيرا»[1] ای کسانيکه ايمان آوردهايد، خداوند را بسیار یاد کنید.
یاد خداوند و ذکر او، سعادت دنیا و آخرت را برای انسان به ارمغان میآورد و در مقابل، تمام بدبختی و شقاوت انسان زمانی است که از یاد خداوند غافل شود، چرا که شیطان همواره در کمین است و به محض اينکه انسان از یـاد خداوند غافل شد، بلافاصله در بـالای سر او قرار میگیرد. آیة شریفة «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاس»[2]، بیانگر این حقیقت است که شیطان بسیار وسوسه کنندة بسیار پنهان شونده است و وقتی انسان از یاد خداوند غافل شد، وساوس و حملات خود را آغاز میکند.
حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) در بیانی نورانی خطاب به حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)، به همگان آموزش میدهند که علامت و نشان یاد خداوند چیست؟ و میفرمايند: «یا علی! ذکر و ياد خداوند، «سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَ اللهُ اَکبَر» گفتن نيست، بلکه ذکر خداوند اين است که هرگاه به چيزی که بر او حرام است رسيد، در آنجا از خدا بترسد و آن را رها کند»[3]. مقرّبان درگاه الهی پیوسته خدا را یاد میکنند و لحظهای که احساس کردند شیطان میخواهد آنها را از یاد خداوند غافل کند، بلافاصله به خود او پناهنده میشوند.
تمام برنامههای پروردگار در پهنة هستی اعم از اعزام رسل، انزال کتب آسمانی، وضع عبادات و تمام پدیدهها و تغییر فصول و یاد اموات و... همه و همه برای آن است که انسان از بدترینِ خوابها که خواب غفلت است بیدار شود و خداوند را یاد کند. خداوند متعال در سراسر قرآن کريم با آیات بیّنات میخواهد بندگانش را از خواب غفلت بیدار کند. تمام برنامههای خداوند برای غفلتزدایی و تمام نقشه های شیطان به جهت غفلتزایی است. شیطان مدام در تلاش است تا انسان را به خواب غفلت گرفتار سازد و اگر انسان پیوسته خود را در محضر خداوند بداند و او را یاد کند، گرفتار دامهای شیطان نمیگردد. آیة شریفة «وَ مَا اللّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُون»[4]، حدوداً نُه مرتبه با مختصری تفاوت در قرآن کریم آمده است «وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمّا يَعْمَلُونَ»[5] و در موردی میفرماید: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوٰى ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا اَدْنىٰ مِنْ ذٰلِكَ وَ لا اَكْثَرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اَيْنَ ما كانُوا»[6]، اگر سه نفر بودید، چهارمی خداست، اگر پنج نفر بودید، ششمی خداست و تمام این آیات، انسان را متوجّه یاد خدا و دوری از وساوس شیطان میکند. خداوند متعال آن معلّم ازل و ابد، شاگردانش را بسیار دوست دارد و به همین علّت راه نجات از وساوس شیطان را در آیات قرآن برای آنها بیان میفرماید «اِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَاِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»[7]، همانا کسانیکه تقوا پیشه کردند، زمانیکه شیطـان آنها را مسّ کرد، متذکّر میشوند، پس آن زمان ايشان بينايانند. مؤمنان حقیقی همواره خود را در محضر خداوند میبینند و همین که متوجّه قدمهای شیطان شدند، بلافاصله خدا را یاد میکنند و به خود او پنـاهنـده میشـوند «اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ»، فلذا بلافاصله بینا میشوند. یاد خداوند انسان را بینا و بصیر و در مقابل غفلت و فراموشی یاد خدا، انسان را کور و نابینا میکند. علاوه بر آن، یاد خداوند انسان را عاقبت بخیر میکند. اولیای الهی و مقرّبان درگاه حقّ، لذتبخشترین لحظات زندگی دنیویشان، زمانی است که خود را در محضر خداوند احساس کنند. آری، زیباترین غذای جان انسان، یاد خداست و بالاترین بهشتِ دنیا که بندگان حقیقی خداوند در این آشفته بازار از آن بهره مند هستند، آرامش روحی میباشد که محصول ذکرالله است. در عصر حاضر که شلوغترین مطبّها، مطب روانشناسان و پزشکان اعصاب و روان میباشد و مهمترین درد جامعه اضطراب و ناآرامی و بیقراریها و نابسامانیهای زندگی و آشفتگیهای روحی و روانی است، اغلب اين مشکلات به علّت فقدان و یا ضعف یاد الهی است. خداوندی که خالق انسان و روانشناس حقیقی است، در قرآن کریم میفرماید: «اَلَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّهِ اَلٰا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[8]، آگاه باشید که دلها با ياد خداوند آرام میگیرد. اگر یاد الهی در زندگی ضعیف بود، به فرمودة قرآن مجید، انسان نه تنها در آخرت بلکه در زندگی دنیوی هم طَرفی نمیبندد و زندگی او به تلخی و تنگی سپری میشود «وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً»[9]. چنین کسی گرچه در دنیا آسایش داشته باشد، امّا آرامش ندارد، چراکه آرامش را فقط یاد الهی و ایمان به پروردگار تأمین میکند.
پس با توجّه به مطالب فوق معلوم میشود زمانیکه انسان در برابر خطا و گناه و معصیت قرار گرفت، وظیفه دارد خداوند را یاد کند و از مدار حقّ خارج نگردد «اَلاّ تَطْغَوْا فِي الْميزانِ»[10]. اگر انسان به این مهّم موفق شود و در برابر خطا و معصیت با پرهیز از گناه و ترک معصیت، خداوند را یاد کند، آن موقع خداوند هم در مقام سپاسگزاری از چنین بندهای، متقابلاً او را یـاد میکند و بـه درجات ایمان او میافزاید. بندهای که لحظه لحظههای زندگی و تار و پود وجودش، جنود پروردگار است، وقتی خداوند را یاد میکند، محصول و ثمرة مبارک یاد خداوند آن است که خداوند با آن همه کبریایی و عظمتش، او را یاد میکند و این، موهبت عظیمی است. خداوند متعال خود به بندگانش وعده فرموده «فَاذْكُرُوني اَذْكُرْكُمْ»[11]، یاد کنید مرا تا شما را یاد کنم. اینکه خداوند بندهاش را یاد کند، یعنی خداوند از باب رحمت خاصّهاش مراقب و مواظب اوست، همچنانکه حضرت یوسف(عَلَيهِ السَّلام)، آنچنان قابلیّتی برای خود فراهم آوردند که مورد احترام و محبّت خاص خداوند قرار گرفتند و خداوند خود مراقب و مواظب ایشان گردید و فرمود: «لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ»[12]، از او بدی و گناه را دور کردیم. آری حضرت یوسف(عَلَيهِ السَّلام) در حد توان تقوا پیشه کردند و تا میتوانستند خود را از معاصی حفظ نمودند و آنچنان به خود ارزش قائل شدند که وقتی در برابر گناه قرار گرفتند، عرض کردند: «مَعاذَ اللّهِ اِنَّهُ رَبِّي اَحْسَنَ مَثْوايَ»[13] به خداوند پناه میبرم، همانا پروردگارم جایگاه مرا نیکو قرار داد. آن بزرگوار با وجود اینکه به مراتب عالی عبودیّت بار یافته بودند، باز خود را بری از خطا و گناه ندانستند و به درگاه خداوند متعال عرضه داشتند: «وَ ما اُبَرِّئُ نَفْسي اِنَّ النَّفْسَ لَاَمّارَةٌ بِالسُّوءِ»[14] من نفس خود را بری نمیدانم، البته نفس امر کننده به بدی است. آری این است داستان عبد حقیقی پروردگار، تا میرسد به وجود مقدّس حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت فاطمة زهرا(سلامُ الله عَلَيها) و اولاد طاهرین آن بزرگوار که در اوج مرتبه قرار دارند. وجود اقدس حضرت صدیقة کبری(سلامُ الله عَلَيها) آنچنان به یاد خداوند مشغول هستند کـه وقتی حضرت پیـامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) بـه ایشان میفرمايند: فاطمه جان، چه درخواست و حاجتی داری، هم اکنون فرشتة وحی در کنار من است و از طرف خداوند پيام آورده است، هرچه بخواهی تحقق میپذيرد، عرض میکنند: «شَغَلَنى عَنْ مَسْئَلَتِهِ لَذَّةُ خِدْمَتِهِ لا حاجَةَ لى غَيْرُ النَّظَرِ اِلىٰ وَجْهِهِ الْكَريم»[15]، لذّتی که از خدمت حضرت حق میبرم مرا از هر خواهشی بازداشته است، حاجتی جز اين ندارم که پيوسته ناظر جمال زيبا و والای خداوند باشم. آن بزرگوار آنچنان مجذوب جذبات الهی هستند و آنچنان از لقاء دوست و در محضر معبود محبوب بودن لذّت میبرند که حتّی به جناب جبرئیل نیز سفارشی نمیکنند. آری، «يَشْتَغِلُونَ اَهْلُ الدُّنْيا بِالدُّنْيا، يَشْتَغِلُونَ اَهْلُ الْاخِرَةِ بِالْاخِرَةِ، يَشْتَغِلُونَ اَهْلُ اللهِ بِالله»[16] آنانکه اهل دنیا هستند، به دنیا اشتغال دارند و آنانکه اهل آخرت هستند، به آخرت مشغولند، لکن آنانکه اهل الله هستند نه در پی دنیا و آخرت، بلکه خود خداوند را میخواهند و بس «او خانه همی جويد و من صاحب خانه»[17]. اگر حضرت فاطمة زهرا(سلامُ الله عَلَيها) با اطاعت و تسلیم، برای خود چنان آبرویی فراهم آوردند و به آن جایگاه رفیع باریافتند، معلوم میگردد که ساير انسانها هم با الگوپذیری و اُسوهگیری از ایشان و به ميزان اطاعت و تسلیم و عبوديّت و بندگی، میتوانند بطور نسبی این مقامات رفیعه را دریافت نمايند.
1- مبارکه احزاب/41
2- از شرّ وسوسهگر پنهان شونده (مبارکه ناس/6).
3- خصال، ترجمة جعفری، ج1، ص193
4- و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست (مبارکه بقره/74).
5- و نيست پروردگار تو غافل از آنچه که عمل میکنند (مبارکه انعام/132).
6- نباشد هيچ نجوای سه نفره مگر اينکه او چهارمين ايشان است و نه پنج نفره مگر اينکه او ششمين آنهاست و نه کمتر از آن و نه بيشتر، مگر اينکه او با ايشان است هر کجا که باشند (مبارکه مجادله/7).
7- مبارکه اعراف/201
8- کسانيکه ايمان آوردند و اطمينان يافت قلبهايشان به ياد خداوند، آگاه باشيد با ياد خداوند آرام میگيرند دلها (مبارکه رعد/28).
9- و کسيکه اعراض کند از ياد من، پس همانا برای او زندگی تلخ و تنگی است (مبارکه طه/124).
10- اينکه طغيان نکنيد در ميزان (مبارکه الرّحمن/8).
11- مبارکه بقره/152
12- مبارکه حضرت یوسف(عَلَيهِالسَّلام)/24
13- مبارکه حضرت یوسف(عَلَيهِالسَّلام)/23
14- مبارکه حضرت یوسف(عَلَيهِالسَّلام)/53
15- رياحين الشّريعة، ج1، ص105
16- برگرفته از فرمايشات استاد قرائتی
17- ديوان اشعار شيخ بهايی(عَلَيهِالرَّحمة)