خدای سبحان کمال مطلق است و تمام اسماء حسنی از آنِ پروردگار متعال است، لکن یک صفت در رأس اوصاف خداوند قرار دارد و آن صفت رحمت است، که بر همة هستی احاطه دارد «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ»[1]. آری نه تنها رحمت حق تعالی همه چيز را دربر گرفته، بلکه رحمت او بر غضبش پیشی گرفته است «يا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه»[2]. صد و چهارده سورة قرآن کریم با صد و چهارده «بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم» نشان رحمت واسعة الهی است. البته یک سوره از قرآن کریم به علت برائت از مشرکین، بدون «بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم» شروع میشود، ولی سورة نمل دارای دو «بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم» است. حال، قرآنی که حاوی دستورات و فرامین پروردگار رحمت است، سراسر رحمت میباشد، احکام الهی سراسر رحمت هستند و هر وظیفه ای که خداوند، انسان را به آن مکلّف و مؤظف فرموده، رحمت الهی است و هر آنچه را که برای انسان مصلحت دیده و پسندیده، سراسر رحمت است.
«سرنـوشت ما بـه دست خود نوشـت
خوشنویس است او، نخواهد بد نوشت»
پس وقتی انسان به احکام خدای رحیم عمل نمود، رحمت الهی را شامل حال خود کرده است.
حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) کـه فرستـادة خدای رحمت می باشند، پیامبر رحمت هستند بطوریکه خداوند متعال می فرماید: «وَ ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ»[3]. خداوند متعال احکام رحیمانه خود را توسط پیامبر رحمت به بشریّت ارسال فرموده است. آن بزرگوار مظهر تمام نمای اوصاف الهی اند و تمام صفات حق تعالی خصوصاً صفت رحمت پروردگار در وجود آن بزرگوار به منصّة ظهور رسیده است ولذا خداوند عطیّه و تحفه ای بالاتر از وجود مقدس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و آل طاهرين ايشان به جهان هستی ندارد و چه عنایتی بالاتر از این که ما را از امّت پیامبر آخرالزّمان قرار داد. با توجّه به اينکه نبوّت فيض ابدی نيست، پرچم هدایت بشریّت بعد از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، به آل طاهرین آن بزرگوار سپرده میشود و با توجه به اینکه امام، جانشین پیامبر رحمت است، لذا امام هم امام رحمت میباشد. آری، ولیّ الله، جانشین نبی الله است و حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) و اولاد طاهرین آن حضرت بعد از حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، وظایف آن بزرگوار را عهده دار هستند و بعد از وجود نبی، هدایت انسان تا قیامت به دست امام و مقام عُظمای امامت است، ولذا حضرات ائمه معصومین(عَلَيهمِ السَّلام) از اولین تا آخرین، امام رحمت هستند و تربیتشان نیز تربیت رحمت است. از اینرو در طول تاریخ مشاهده میشود کسانیکه خود را تحت تربیت رحمت حضرات اوصیاء و اولیاء(عَلَيهمِ السَّلام) قرار دادند، به چه جایگاه عظیمه و رفیعهای نائل گشته اند. کسانی که بذر وجود و گوهر درونشـان را بدست آن گوهرشنـاسان سپرده اند، آن بزرگواران ودایع درونیشان را فعّال نموده و شجرة طوبی تحویل دادند، همانطور که جناب سلمان و ابوذر و مالک اشتر در سایة تسلیم در برابر پیامبر و امام رحمت، به آن مکانت رفیعه باریافتند. آری وقتی انسان خود را تحت تعلیم خداوند رحيم و کتاب رحمت و پیامبر و امام رحمت قرار داد، به جایی میرسد که مورد غبطة همگان واقع میگردد. تقرّب هرکس به حق از راه تلبّس و راهیابی به صفات حقّه میباشد. انسان هر چقدر که به اوصاف حضرات ائمه(عَلَيهمِ السَّلام) ملبّس گردد و به کمالات آنان خود را نزدیک سازد، به همان میزان رشد در او محقّق شده است و به خداوند متعال تقرّب یافته است و چنین کسی اوّلین خدمت را به خویشتن میکند و رحمت خداوند و نبی و امـام را در وجود خود جریـان میدهد.
قابل توجه است که انسان از طریق تلبّس به صفت رحمت پروردگار، سریعتر از سایر اوصاف حق، به خداوند تقرّب مییابد و وقتی پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) رحیمترین و صاحب رحمتترین مخلوق روی زمین هستند، معلوم میگردد تقرّب به آن حضرت، همان تقرّب به حق تعالی است و تقرّب به صفت رحمت آن حضرت، رحمت خاصّه را شامل حال انسان میکند. هر چه انسان نسبت به بندگان الهی، با تبعیّت از پیامبر رحمت، رحیم و مهربان باشد و دارای زبان نرم و ملایم و چهرة باز و گشاده و شفقت و دلسوزی نسبت به دیگران باشد و از کارهای مردم گره گشایی نماید، به همان میزان به خداوند رحمت و پیامبر رحمت نزدیک شده است. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) از قول حضرت احدیّت در حدیث قدسی میفرمایند: «اِنْ كُنتُمْ تُريدُونَ رَحمَتی فَارْحَمُوا»[4] اگر میخواهید مشمول رحمت من واقع شوید، نسبت به مردمان مهربان باشید. یعنی وقتی با دیـگران مهربـان هستیـد، خود را در معرض مهربـانی من قرار میدهید. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) میفرمایند: «اِرْحَمْ مَنْ فی الْاَرْضِ يَرْحَمْكَ مَنْ فِی السَّماء»[5] رحم کن به هر کس که روی زمین است تـا رحم کند بر تـو کسی کـه در آسمـان است. همچنین میفرمایند: «اِرْحَمُوا تُرْحَمُوا وَ اغفِرُوا يُغفَرْ لَکُمْ»[6]، «مَنْ لا يَرْحَمْ لا يُرْحَم وَ مَنْ لا یَغفِرْ لا یُغفَرْ لَه»[7] کسی که رحم نکند، مورد رحمت قرار نمیگيرد و کسی که نبخشد، مورد بخشش قرار نمی گيرد. «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَحيمٌ يُحِبُّ كُلَّ رَحيم»[8] همانا خدای عزّ و جلّ رحیم است و تمام رحیمان را دوست دارد. باز از آن حضرت مذکور است: «لا يَـدْخُلُ الجَنَّةَ اِلّـا رَحيمٌ»[9]. وجود مقدس حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و آل طاهرینشان، همواره در مسیر هدایت مردم با صبر و حوصله و اغماض و بخشش برخورد کرده اند، بطوری که جواب سلام ایشان را نیز نمی دادند، ولی آن بزرگوار بـارها سلام میدادند تا کافران را هم هدايت نمايند. صبر حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) آن رحمت الهی، در برابر مردم چنان بود که اعراب جاهلی پاهای پینه بسته خود را در مقابل رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) دراز میکردند و میگفتند: یا رسول الله، ناخنهای ما را بگیر، وقتی تو ناخن های ما را میگیری، ما خوشمان می آید. حال وقتی ما امت چنین رسولی هستیم، آیا شایسته است که از خواهر و برادر و مادر و جاری و ... دلخوری و کینه و کدورتی به دل داشته باشیم و بعد از سالها قهر و جدایی، بالأخره نتوانیم آنان را ببخشیم؟ وقتی آن بزرگوار سراسر رحمت و شفقت و مهرورزی نسبت به مردمان بودند، امت آن بزرگوار هم باید امت رحمت باشند.
در آستانة ولادت باسعادت پیامبر رحمت قرار داریم. اگر خواهان تقرّب و ارتباط با آن حضرت هستیم، نزدیکترین راه، تلبّس به صفت رحمت آن بزرگوار است. آن بزرگوار چنان مقامی در پیشگاه حق سبحان دارند که خداوند آن قدر حق شفاعت به ایشان داده که میفرماید: پیامبرم به زودی پروردگارت به تو آنقدر میبخشد که تو راضی شوی «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضٰى»[10]. خداوند به آن بزرگوار اِذن شفاعت داده و دست ایشان را در شفاعت باز گذاشته است و تا جایی اختیار شفاعت دارند که خود راضی شوند. بنابراین مهمترین اهتمام و تلاش ما باید در این مسیر باشد که از قدرت شفاعتی که خدای سبحان به پیامبر گرامیش بخشیده، ما هم بهرهای داشته باشیم و تلبّس به صفت رحمت، راه میان بُری است که سریعتر ما را به خداوند و پیامبرش میرساند و از شفاعت آن حضرت بهره مند میسازد. اگر کسی قهرها را به آشتی تبدیل کند، به پیامبر رحمت نزدیکتر میگردد، چراکه در رفع کدورتها برنده کسی است که پیشقدم باشد.
یکی از مصادیق رحمت بر دیگران و از راههای جلب رضایت خداوند و محبوبانش، هر از چند گاهی کمک کردن و همراهی نمودن افرادی است که یکی از اقوام نزدیک آنان بیمار است و مستمراً نیاز به مراقبت و پرستاری دارد. براستی آیا تا به حال اتفاق افتاده که از چنین افرادی درخواست کنیم که هفته ای یکبار یا چند ساعت، ما در پیش چنین بیمارانی قرار گیریم تا آنان به کارهای شخصی خودشان رسیدگی کنند؟ یا افرادی که ماشین دارند، چند وقت یکبار، کسانی را که قادر نیستند از خانه خارج شوند، به بیرون ببرند و در شهر بگردانند؟ همانطور که اگر کسی در اقوام و خویشاوندان ورشکسته و مالباخته شود، سایر افراد فامیل همه متّحد میشوند تا او را از آن وضعیت خارج کنند، همانگونه شایسته است کسانی که امکانات و سلامتی دارند، به شکرانة سلامتیشان، لااقل در حدّ یک دعوت و میهمان کردنِ بیمارداران و بیماران، احساس مسئولیت کنند. آری، محبت خداوند از این راهها کسب میشود و کسانی که به دنبال ثواب و پاداش الهی هستند، توجه کنند که از نزدیکترین و مطمئنترین راه و به طریق اولی میتوانند به رضایت الهی و محبوبانش نائل شوند و رحمت الهی را شامل حال خود نمایند، ولی افسوس که اغلب، خوبان در این معامله تقصیر میکنند.
1- و رحمتم فراگرفته همه چيز را (مبارکه اعراف/156).
2- ای آنکه سبقت گرفته رحمتش بر غضبش (مهج الدّعوات و منهج العبادات، ص99).
3- و نفرستاديم تو را مگر رحمتی برای جهانيان (مبارکه انبياء(عَلَيهمِ السَّلام)/107).
4- الحكم الزاهره با ترجمه انصارى، ص425
5- نهج الفصاحه، حديث261
6- رحم کنيد تا رحم کرده شويد و ببخشيد تا مورد بخشش قرار گيريد (نهج الفصاحه، حديث263).
7- نهج الفصاحه، حديث2885
8- بحارالانوار، ج71، ص394
9- داخل بهشت نمیشود مگر رحيم (صاحب رحمت) (نهج الفصاحه، حديث2529).
10- مبارکه ضحی/5