علّت این که صفت رذیلة حسادت این همه مورد ذم حضرت احدیّت و حضرات انبیا و اوصیا(عَلَيهِمُ السَّلام) قرار گرفته، این است که کسی که مبتلا به حسادت است، تمنّای زوال نعمت دیگران را دارد، خواه این نعمت به او برسد، خواه نرسد. بطور کلی معنای حسد، آرزوی زوال نعمت از دیگران است، خواه به حسود برسد یا نرسد و حسد که بیماری مهلک روحی میباشد، مقابل آن، خیرخواهی و خواستن نعمت بر دیگران است. امّا غبطه با حسادت فرق دارد. کسی که غبطه دارد، آرزوی زوال نعمت دیگران را ندارد ولی آرزوی داشتن نعمت دیگری را دارد.
البتّه غبطه بر دو نوع است: غبطة ممدوح و غبطة مذموم. غبطة ممدوح، غبطه به نعمات باطنی و کمالات معنوی است و رشددهنده میباشد، به عنوان نمونه، انسان به کسی که صبور و دریادل و صاحب بزرگواریهای اخلاقی و عفو و گذشت است و خوش اخلاق و دارای ایمان و تقوای بالاتری است، غبطه میخورد و آرزو میکند ای کاش من هم مثل او بودم.
غبطة مذموم، غبطه بر نعمات دنیوی و مادی است، که هرچند گناه نیست، ولی ارزش انسان را پایین می آورد. اشدّ امراض روحی و نفسانی و بدترینِ رذایل اخلاقی و خبیثترین صفات مذموم در انسان، حسادت است که آن را به شراره ای از آتش تشبیه کردند که دنیا و آخرت را می سوزاند. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «اَلْحَسَدُ شَرُّ الْاَمْراض»[1]. همچنين شخص حسود در دنیا نيز از غصّه و ناراحتی و الم و درد رنج میبرد، چراکه خداوند متعال غنی و نعمات او فراوان است و حسود که بخشی از نعمتها به او داده شده و سایر نعمات را ندارد، همواره در عذاب و اذیّت و غصّه است که چرا سایر نعمات را ندارد و به این سبب آرامش ندارد، همان طور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «اَقَلُّ النّاسِ لَذَّةً الْحَسُود»[2] کمترین لذّت را شخص حسود دارد. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «اَلْحَسُودُ مَغْمُوم»[3] و نیز از آن بزرگوار مذکور است: «اَلْحَسُودُ كَثيرُ الْحَسَراتِ مُتَضاعِفُ السَّيِّئاتِ»[4]، همچنين فرمودند: «اَلْحَسُودُ اَبَداً عَليلٌ وَ الْبَخيلُ اَبَداً ذَليل»[5] حسود الی الابد علیل و بخیل الی الابد ذلیل است. حسادت رذیله ای است که انسان را به گناهان دیگر نیز وادار میکند. کینه و عداوت و دشمنی، غیبت و افترا و تهمت گناهانی هستند که همه مولود حسادت می باشند؛ به واسطة غیبتی که حسود از محسود انجام میدهد، اعمال خیر او به نامة عمل محسود منتقل میشود و مُفلس وارد بازار قیامت میگردد.
مطلبی که بسیار قابل توجّه است، این است که حسود با حسادتش درواقع اعتراض به خداوند متعال دارد و به عبارتی مشکل حسود با خداست، چراکه هر نعمت و کمالی، از خداوندِ فیّاضِ واجب الوجود و مقتضای حکمت بالغة او و مصلحت کاملة اوست و ارادة او چنین اقتضا نموده که آن نعمت بهرة او باشد. شخص حسود، خلاف آن چه را که خداوند برای او خواسته است، میخواهد و عملاً بر خداوند متعال ایراد گرفته و خود را داناتر از خداوند سبحان میداند و این یک نوع اعتراض و دشمنی با خداوند و خود را بالاتر از خداوند دانستن است. خدای سبحان در حدیث قدسی خطاب به حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) فرمود: «لا تَحْسُدَنَّ النّاسَ عَلٰى ما آتَيْتُهُمْ مِنْ فَضْلی وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ اِلٰى ذٰلِكَ وَ لٰا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ فَاِنَّ الْحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعَمی صادٌّ لِقَسْمِیَ الَّذی قَسَمْتُ بَيْنَ عِبادی وَ مَنْ يَكُ كَذلِكَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنّی»[6] (ای موسی!) هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا کرده ام، حسد مورز و چشم به آنها ندوز و آنها را در دل پیگیری نکن (و بر این امور خرده مگیر)، زیرا حسود نسبت به نعمتهای من خشمگین و مخالف تقسیمی است که در میان بندگانم کرده ام، هر کس چنین باشد نه من از اویم و نه او از من است. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «اَلْحاسِدُ مُضِرٌّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ اَنْ يُضِرَّ بِالْمَحْسُود»[7] حاسد قبل از اينكه به محسود زيان برساند، به خود ضرر ميرساند.
در کتاب «معراج السعادة» مطلب زیبائی در مورد حسادت آمده است که بطور خلاصه استفاده میشود:
در اينجا لازم است به اين مطلب توجّه نماييم که هر مطلبی را از هر جايی که استفاده کردهايم، در صورت مورد تأييد بودن کتاب و مؤلّف، به نام خود آن شخص بیان کنيم و آن را به نام خود ثبت ننماييم، چراکه چنين عملی دور از اخلاص است.
صاحب معراج السعادة مینویسد: «فرزند آدم بواسطة حسد در حسرت ابدی و به هلاکت اخروی مبتلاست. حاسد به واسطة حسدش، از سوی فرشتگان الهی عاید نمیشود جز بغض و لعنت، و از مردم نفعی نمیبرد مگر غم و محنت، در وقت مردن نمیبیند مگر هول و شدت، و در قیامت چیزی به او نمیرسد مگر عذاب و فضیحت، و بدان که صاحب این صفت همیشه خوار و بی مقدار است. حسد موجب عذاب اُخروی و مایة اندوه و ملال دنیوی است و آدمی را صفتی از این نـاپسندتر نیست». به این سبب خداوند متعـال میفرماید: «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ ...»[8] آرزوی نعمت دیگران را که خداوند به آنها داده نکنید، چراکه خداوند بعضی را بر بعضی برتریهايی داده است.
امّا چارة حسادت چیست؟ حتّی اگر حسادت بروز و ظهور نداشته و در قلب مکنون باشد، باز انسان موظف است آن را در وجود خود درمان نماید. صاحب کتاب «معراج السعادة» در بیان چارة حسادت میفرمایند: «اول اینکه تأمل کنی در بی ثُباتی و ناپایداری این عاریت سرا و یاد کنی مرگ خویش و محسود را، و بدانی که دنیا ارزش و قابلیّت آن را ندارد که بواسطة آن بر بندگان خدا حسد بَری».
«دنیا آن قدر ندارد که بر آن رشک بری
ای برادر که نه محسود بماند نه حسود»[9]
اولیای الهی و انسانهای والا و اهل معرفت که در وجود خود حسادت ندارند، به این علّت است که: اولاً شناخت کافی از دنیا دارند و میدانند دنیا ارزش حسادت ورزیدن را ندارد و دنیا را پستتر از آن میدانند که به خاطر نعمتهای دُنیوی حسادت ورزند. ثانیاً اهل معرفت نعمتی دارند که اهل دنیا آن را ندارند. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «هر كس را که خداوند قرآن به او عطا كند، و چنان تصور كند كه به كسى چيزى برتر از آن عطا شده است، بزرگى را كوچك و كوچكى را بزرگ كرده است»[10]. نعمت دین و قرآن و اسلام، نعمت خدا و رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و ائمّه(عَلَيهِمُ السَّلام)، بالاترین نعمتهاست. آری با وجود این انوار مقدّسه و ذوات نور، حقیقتاً تباهی و خسارت است که انسان به جای سعی و تلاش در همرنگسازی خود با آن بزرگواران، به مال و مقام ظاهری و دنیوی دیگران حسادت ورزد و سرمایة عمر خود را بجای کسب فضائل و تحصیل کمالات و تعالی بخشیدن، در این راه تباه کند که چرا فلانی دارد و من ندارم.
پس معلوم میشود که حسود، با حسادت خود بالاترین دشمنی را با خود کرده و دنیا و آخرت خود را از دست داده و ویران نموده است.
صاحب معراج السعادة در ادامه مینویسند: «هر نعمتی را که خداوند به محسود میدهد، بار غمی بر دل تو گذاشته میشود. نعمات خداوند بی نهایت است و هر بلایی که از او دور میشود، بر جان تو نازل میشود. همواره پریشان خاطر و آشفته دل و علی الدّوام محزون و مغموم است. نادان کسی است که دین و دنیای خود را فاسد کند، خود را در معرض غضب خداوند قرار داده و خود را مبتلا به دردها و آلام نماید».
در کتاب معراج السعادة راه علاج و درمان دیگر حسد این است که: اگر میخواهی خود را درمان کنی، حسد وادار میکند که تو نسبت به او اخمو و ترشرو باشی، پس با او با گشاده رویی برخورد کن و اگر تو را وادار میکند که هیچ خیری به او نرسانی، تو به بذل و احسان به محسود شروع کن و هدیه بده برای او. خیررسانیهای تو به محسود باعث میشود که این صفت آرام آرام در تو فروکش کند و صفت خیرخواهی جایگزین حسادت شده و در تو ملکه شود و حسد از تو قطع میشود و محسود و محبـت او در دل تو جـای میگیرد و آثار محبت ظاهر میشود.
حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) میفرمایند: «اِنَّ اَعْظَمَ النّاسِ مَنْزِلَةً عِنْـدَ اللهِ يَـوْمَ الْقِيـامَةِ اَمْشـاهُمْ فی اَرْضِهِ بِالنَّصيحَةِ لِخَلْقِه»[11] بلند مقامترین مردم در پیشگاه خداوند در روز قیامت کسی است که از همه بیشتر تلاش در خیرخواهی مردم کرده است. پس باید سعی و تلاش کنیم تا این صفت در وجود ما ملکه گردد. «خداوند را به همه محبوبانش سوگند میدهیم که همه ما را از این شرارة آتشین که سعادت دنیا و آخرت را یکجا می سوزاند و از بین می برد، نجات کرامت بفرمايد».
1- حسد، بدترينِ بيماریهاست (تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص300).
2- کمترين مردمان از لحاظ لذّت، حسود است (من لا يحضره الفقيه، ج4، ص395).
3- شخص حسود گرفتار غم و اندوه است (عيون الحکم و المواعظ، ص19).
4- حسود بسیار حسرت و اندوه دارد و گناهانش پیوسته افزوده میشود (تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص301).
5- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص301
6- بحارالانوار، ج70، ص249
7- بحارالانوار، ج70، ص255
8- مبارکة نساء/32
9- سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)
10- الحياة با ترجمه احمد آرام، ج2، ص227
11- بحارالانوار، ج71، ص358