«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبا عَبْدِاللهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِك‏ ... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلٰى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلٰى اَوْلٰادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلٰی اَصْحابِ الْحُسَيْن(عَلَيهِ ­السَّلام)»[1].

     حضرت امام سجّاد(عَلَيْهِ‌السّلام) طولاني­ترين و در ضمن سخت­ترين دوران امامت را داشته­ اند. واقعة عاشورا با اين همه فجايع، تازه جرم اول يزيد بود و در سال دوم و سوم، جرم­هاي عظيم ديگري که هجوم به کعبه خداوند و جريان حَرّه از آن جمله مي­باشد، از طرف او انجـام گرفت. خلاصه امـام سجّاد(عَلَيْهِ‌السّلام) سخت­ترين دوران امـامت را کـه حدود سي­ و ­پنج سـال می­بـاشد، در دوران حکومت عبدالله­ بن ­مروان داشته­ اند. حضرت امام سجّاد(عَلَيْهِ‌السّلام) مي­فرمودند: «به خدا سوگند، با ما چنان رفتار شد كه اگر پيامبر(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)، خود سفارش كرده بود كه با ما بجنگند و ما را بكشند، آن­گونه كه سفارش كرده است به ما نيكى كنند، اين مردم گمان نمى ­رفت كه بيش از اين بر ما ستم كنند»[2].

     حضرت امام سجّاد(عَلَيْهِ‌السّلام) در زمان شهادتشان، سه نشان در بدن مبارکشان وجود داشت که يکي جاي سجده در پيشاني آن بزرگوار بود و به اين علّت آن بزرگوار را به سيدالساجدين ملقّب فرمودند. نشان دوم آن بزرگوار در شانه­ هايشان بود که آنقدر براي نيازمندان در تاريکي شب طعام حمل کرده بودند که جاي زخم آن آشکار بود و نشان سوم، جاي غل و زنجيرهايي بود که يزيديان در دوران اسارت بر گردنشان بسته بودند، که اين نشانه­ ها علامت بندگي و عبوديّت ايشان بود. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّي‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌اله) فرمودند: «اِذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ نادٰى مُنادٍ اَيْنَ زَيْنُ الْعابِدينَ فَكَاَنّی اَنْظُرُ اِلی وَلَدی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ(عَلَيْهِ‌السّلام) يَخْطِرُ بَيْنَ الصُّفُوف‏»[3] زمانی که روز قيامت برپا می­شود، منادى ندا مى‏كند: كجاست زين العابدين؟ پس گويا من به پسرم، على بن الحسين، پسر علی­بن ابیطالب(عَلَيْهِ‌السّلام) مى‏ نگرم و مى‏ بينم كه از بين صفوف گام برداشته و جلو مى‏ آيد.

     حضرت امام سجّاد(عَلَيْهِ‌السّلام) رسالت­هاي عظيمي بعد از حضرت امام حسين(عَلَيْهِ‌السّلام) بر عهده داشتند که اوّلين مورد، حفظ دين بود که توسط نبيّ و پس از نبیّ توسط ولي انجام مي ­يابد، ولذا تمام ائمّة هدي(عَلَيْهِم‌السّلام) حافظان دين هستند. دوّمين رسالت آن بزرگوار زنده نگه داشتن ياد حضرت امام حسين(عَلَيْهِ‌السّلام) و اهداف عاشورا بود و سوّمين رسالتشان پرورش و تربيت متعلّمان و شاگردانی مانند «ابوخالد کابلي» و «ابوحمزه­ ثمالي» بود و همانطور که حضرت امام حسين(عَلَيْهِ‌السّلام) به آن مصائب عظيم و شهادت خود و عزيزان و ياران راضي بودند، امام سجاد(عَلَيْهِ‌السّلام) هم که دست­ پرورده پدر بزرگوارشان بودند، به اسارت و مصيبت راضي بودند و اين امر، الي يوم القيامه به شيعه پيام مي­دهد که شيعه حقيقي هم بايد راضي به مقدّرات الهي باشد و به آنچه مولي براي او بخواهد، اعم از تلخ يا شيرين، دور يا نزديک، و سخت يا سهل، راضي و تسليم باشد و تنها به اين نکته توجه نمايد که در هر زمـان وظيفه او چيست و خداوند از او چه مي­خواهد؟

     خداوند متعال مي­فرمايد: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّةً يَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا»[4]، امام(عَلَيْهِ‌السّلام) کسي است که همگان را به امر خداوند هدايت مي­کند. آنـان امام هستند، چون حق­محور و صـابر هستند. اگر امام حسين(عَلَيْهِ‌السّلام) دردانـه خداوند شدند، به علّت صبرشـان بود «لَمّا صَبَرُوا». اگر امام سجّاد(عَلَيْهِ‌السّلام) و حضرت زينب کبري(سلام­ الله­ عَلَيها) بزرگ­ پاسدار دين گشتند و به آن مکانت و رفعت رسيدند، به خاطر صبرشان بود ولاغير، و اين پيام را به شيعه مي­رساند که شيعه از بلا نمي­ گريزد، چراکه مقتدا و امامش نه تنها از بلا فرار نکرده، بلکه از آن استقبال نيز نموده است. هر بلا و مصيبتي که به انسان مي­رسد، درجه­اي نزد خداوند متعال است. حضرت امام صادق(عَلَيْهِ‌السّلام) فرمودند: «اِنَّ اللهَ اِذا اَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلاءِ غَتّا»[5]، خداوند وقتي بنده ­اي را دوست داشت، او را غرق در بلا و مصيبت مي­کند. پس تسليم و رضا در برابر مصائب و مشکلات، نشان بندگي و عبوديّت است. انسان در روزي که سراير آشکـار مي­گردد «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر»[6]، آرزو مي­کند که اي کاش بلاها و مصايب وارده بر او چندين برابر بود.

     عزيزان، لازم است که شيعه به اين مطلب توجّه کامل داشته بـاشد کـه چند چيز بـا عبوديت سازگـار نيست که عبـارتند از: 1- محاکمه خداوند 2- اعتراض به خداوند و شکـايت به پروردگار 3- سوال از پروردگار و نارضايتي از مقدّرات الهي.

     حضرت امام حسين(عَلَيْهِ‌السّلام) که مولا و مقتداي شيعيان هستند، در گودال قتلگاه، به نشستن شمر ملعون روي سينه مبارکشان راضي بودند و شيعة حقيقي نيز به تمام مقدّرات الهي و مصائب و مشکلات راضي مي­باشد. عزيزان، طوفان­ها و مشکلات ماندگار نيستند و رگبارهاي مصايب، دائمي و هميشگي نمی ­باشند و همه آنها تاريخ مصرف دارند. مصائب مي­گذرند لکن برکات و درجات عظيمي براي انسان بر جاي مي­گذارند. حضرت امام علي(عَلَيْهِ‌السّلام) می­فرمايند: «شَتّانَ ما بَيْنَ عَمَلَيْنِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقى تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ يَبْقى اَجْرُه‏»[7] چقدر فاصله بين دو عمل دور است: عملى كه لذّتش مى‏ رود و كيفر آن مى‏ ماند، و عملى كه رنج آن مى‏گذرد و پاداش آن ماندگار است‏. به فرمودۀ اساتيد معظّم، خداوند تبارک و تعالي، سعادت مؤمن را با بلا تضمين فرموده است. بلا وسيلۀ سعادت دنيا و آخرت است، ولذا از ناکامي­ ها و بلايا و سختي­ها استقبـال کنيم و بـه جاي اينکـه در مشکلات و مصائب به تسکين ­دهنده­ هاي کاذب بمانند انواع برنامه­ هاي لهو و لعب و فضاهاي مجازي پناهنده شويم، به خداي سبحان و ائمّة­اطهار(عَلَيْهِم‌السّلام) پنـاهنده شويم و متوسّل گرديم تـا انشاءالله تعـالي مورد عنـايت و توجّه آنان قرار گيريم و از شفاعت کبرايشان بهره ­مند گرديم «اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ اَصْحـابِ الْحُسَيْن الَّـذينَ بَـذَلُوا مُهَـجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْن(عَلَيهِ­ السَّلام)»[8].

     «بارالها! به روان مقدس حضرت محمد و آل محمد(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) درود فرسـت و در امـر ظهـور و فرج مـولا و مقتـدایمـان حضـرت ولیّ ­عصر(عجِّل ­اللهُ ­تعالی ­فَرَجَهُ ­الشَّريف) تعجیل بفرما. خداوندا! توفیق تسليم و رضا و عبوديّت و بندگی به همة ما مرحمت بفرما. پروردگارا! همة ما را آشنا و عامل به وظايفمان مقرّر بفرما. بارالها! توفيق عمل به پيامهای عاشورا به همة ما مرحمت بفرما و ما را از پيام­رسانان نهضت عاشورا مقرّر بفرما. خداوندا! همة ما را از دلبستگی به مال و ثروت و حبّ دنيا مصون و محفوظ بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علی ­الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق و سوریه نجات کرامت بفرما».

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ

صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

1- سلام بر تو ای اباعبدالله(عَلَيهِ ­السَّلام) و بر روحهايی که در آستانت مدفون شدند ... سلام بر امام حسین(عَلَيهِ­ السَّلام) و بر علی بن الحسین(عَلَيهِ­ السَّلام) و بر اولاد امام حسين(عَلَيْهِ‌السّلام) و بر اصحاب امام حسین(عَلَيهِ ­السَّلام) (مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت عاشورا).

2- وَ اللَّهِ لَوْ اَنَّ النَّبِيَّ تَقَدَّمَ اِلَيْهِمْ فی قِتالِنا كَما تَقَدَّمَ اِلَيْهِمْ فِی الْوَصاءَةِ بِنا لَمَا ازْدادُوا عَلى ما فَعَلُوا بِنا (بحارالانوار، ج45، ص149).

3- علل الشّرايع، ج1، صص230

4- و قرار داديم از ايشان پيشوايانی که هدايت می­کنند به فرمان ما به آنچه که صبر کردند (مبارکه سجده/24).

5- همانا خداوند زمانی که دوست بدارد بنده­ای را، فرو می­برد او را در بلا، فرو بردنی (بحارالانوار، ج64، ص208).

6- مبارکه طارق/9

7- نهج البلاغه مرحوم دشتی، حکمت121

8- خداوندا، روزی فرما به من شفاعت امام حسين(عَلَيهِ­ السَّلام) را در روز ورود و ثابت گردان برای من قدم صدق نزد تو همراه با امام حسين(عَلَيهِ­ السَّلام) و اصحاب امام حسين(عَلَيهِ­ السَّلام) کسانی که بذل کردند خون قلبشان را در راه امام حسين(عَلَيهِ­ السَّلام) (مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت عاشورا).