دین اسلام چه در مرحلۀ اعتقاد و چه در مرحلۀ عمل یکپارچه است و تجزیه ­بردار نمی باشد، لذا در مرحلۀ اعتقاد اگر کسی بگوید به توحید معتقدم، ولی به معاد اعتقاد ندارم، توحید هم از او پذیرفته نمی­شود، چراکه یکپارچگی را از دین گرفته است. توحید در کنار معاد مطرح است و بدون معاد، توحیدِ کسی مورد پذیرش نیست. یا اگر کسی بگوید به توحید و معاد معتقدم ولی به نبوّت یا امامت اعتقاد ندارم، اعتقادِ او در آن قسمت هم پذیرفته نیست. دین یکپارچه آمده است تا انسان را به کمال برساند. هدف از وضع دین پرورش انسان کامل است و دین به شرط یکپارچه بودن انسان را به مقصد و کمال رستگاری می­رساند. دینِ تجزیه شده ناقص است و قدرت و توانِ تربیت انسان کامل را ندارد. همانطور که دین در مرحلۀ اعتقاد و اصول تجزیه ­بردار نیست، در مرحلۀ فروع و عمل هم تجزیه­ بردار نمی باشد. عمل انسان باید یکپارچه باشد تا از او پذیرفته گردد، ولذا کسی نمی­تواند بگوید نماز را قبول دارم، ولی زکات یا سایر فروع دین را قبول ندارم و اگر کسی زکات یا یکی از فروع دین را قبول نکند، نماز هم از او قبول نمی­شود و چنین کسی به کفر اعتقادی مبتلاست. لکن اگر کسی به تمام فروع دین معتقد باشد، ولی از لحاظ عمل، به پاره­ای از آنها عمل نکند؛ به عنوان نمونه: نماز بخواند، ولی روزه نگیرد، یا حجاب را رعایت نکند، چنین کسی مبتلا به کفر عملی است و تفاوتی که کفر اعتقادی و عملی با يکديگر دارند، این است که کفر اعتقادی نجاست ­آور است، لکن کفر عملی نجاست ­آور نمی باشد.

     پس ایمان به آخرت لازمۀ مقبولیّت توحید است. اگر معادی نباشد و انسان در برابر کرده­ هایش مسئول نباشد و احساس مسئولیّت نکند، هرگز توحیدِ به تنهایی به مقصد رساننده نیست، چراکه منشاء اثر و مفید فایده نمی باشد. دین بدون معاد مسئولیّت ایجاد نمی­کند و دینی که فاقد مسئولیّت باشد، به مقصد رساننده و نجات­بخش نیست. آری، آنچه که احساس مسئولیّت ایجاد می­کند، مسئلۀ معاد است، ولذا مهم ترین ضمانت اجرایی و منشاء عمل صالح، معادباوری و اعتقاد به معاد می باشد و مهمترین منشاء گناه، ضعف اعتقاد به معاد و یا انکار معاد است.

     خدای سبحان در پایان آیۀ شريفۀ مورد بحث، در مورد مؤمنان که دارای عمل صالح هستند می­فرماید: «اُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ اَجْراً عَظيماً» به آن گروه که عمل صالح انجام دادند، بزودی پاداش عظیم و وافر عطا می­کنیم. وقتی خداوند با آن همه عظمتش این اجر را عظیم می داند، معلوم می­شود که چه عظمتی دارد «اَللّهُمَّ ارْزُقنا».