در آیۀ شریفۀ مورد بحث، شرح حال نیکوکاران و بدکاران و صاحبان ایمان و اعمال صالح و مستنکفان و مستکبران بيان شده که در مقابل هم قرار دارند. بارزترین مصداق و نمونۀ روشن مؤمنین و کافرین و مقابلۀ دو گروه نور و ظلمت، در روز مقدّس عاشورا و میدان کربلا بود. سپاه حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) سپاه نور، و سپاه یزید، سپاه ظلمت بود که رو در روی هم قرار داشتند که یکی در نهایت نورانیّت و زیبایی و صفا، و دیگری در نهایت ظلمت و زشتی قرار داشت. عالی ترین درس های عبودیّت و بندگی را بعد از برنامۀ حجّ، از مکتب امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) می­آموزیم. خدای سبحان حجاج را چند روزی به خانۀ توحید می­برد تا درس های عبودیّت را دریافت کنند و توجه نمایند که حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) که این همه مورد تجلیل پروردگار قرار دارند و عالی­ترین تاج­های عبودیّت و بندگی را دریافت نمودند، چگونه به این مقامات نائل گشتند. حال، عالی­ترین درسهای عبودیّت و بندگی از مکتب حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) و در میدان کربلا آموخته می­شود. اگر در شب مقدّس قدر، قرآن نازل شد، در روز مقدّس عاشورا، قرآن عملاً توسط قرآن ناطق، حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) تفسیر گردید. نهضت عاشورا از ابتدا تا انتها درسهای عبودیّت و بندگی است. اینکه هفتۀ قبل استفاده شد، قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) دو حقیقت جدایی ناپذیر است که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) فرمودند: «وَ اِنَّهُمـا لَنْ يَفْتَرِقا»[1]، و وقتی خدای سبحان قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) را در کنار هم قرار داده، این حقیقت را می­رساند که مربّی و معلّم قرآن نیز بايد در جلسات تبلیغی، قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) را در کنار هم مطرح نماید و آن دو را از هم جدا نکند. کسانی که قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) را جدا کردند، وارثین همان افرادی هستند که در زمان حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) گفتند: «حَسْبُنا كِتابُ الله‏»[2]. آنها همـان کسـانی بودند که وقتی حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) در بستر بیماری در اواخر عمر شریفشان فرمودند: قلم و کاغذ بیاورید که مطلبی بنویسم که هرگز گمراه نشوید «هَلُمُّوا اَكْتُبْ لَكُمْ كِتاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ اَبَداً»[3]، نیاوردند و در ادامۀ این جریان، «سقیفه» را جانشین غدیر کردند که همۀ اینها محصول جدا نمودن قرآن مکتوب از قرآن ناطق است. امروزه نیز تکفیری­ها و داعشی­ها و... که ظاهراً اقرار به قرآن دارند، ولی این همه جرم و جنایت مرتکب می­شوند، به دلیل جدا کردن قرآن از عترت(عَلَيهِم السَّلام) می­باشد، همانطور که در زمان حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)، خوارج در اثر جدا کردن قرآن از عترت(عَلَيهِم السَّلام)، کار را به جایی رسانیدند که ولیّ خداوند، حضرت امیرالمؤمنین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) را به شهادت رسانیدند و در زمان حضرت اباعبداللهِ الحسین(عَلَيهِ السَّلام)، کسانی که غائلۀ کربلا را به راه انداختند و آن بزرگوار و اهل بیت و اصحابشان را به شهادت رسانیدند، افرادی بودند که قرآن را از عترت(عَلَيهِم السَّلام) جدا نمودند.

     اگر قرآن کنار عترت(عَلَيهِم السَّلام) نباشد، دین اسیر می­شود، همانطور کـه حضرت امـام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودنـد: «هذَا الدّينَ قَدْ كانَ اَسيراً فی اَيْدِی الْاَشْرارِ»[4]. دینی کـه محـافظ و معلّم و مربّی نداشت، هرگز به مقصد رساننده و نجات بخش نیست.

     استاد جوادی آملی فرمودند: «جدا کردن قرآن از عترت(عَلَيهِم السَّلام)، یعنی جدا کردن قرآن از قرآن». خداوند متعال، اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) را در طول تاریخ، حافظ قرآن قرار داده است.

 

[1]- و همانا آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند (بحارالانوار، ج2، ص226).

[2]- کافی است برای ما کتاب خداوند (امالی المفيد، ص36).

[3]- بيائيد نامه‏اى براى شما بنويسم تا هرگز پس از آن گمراه نشويد (امالی المفيد، ص36).

[4]- همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته‏ (نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، فرازی از نامه 53).