در روز بیست و نهم ماه مقدّس محرّم الحرام، آزادگان و به قول دشمنان، اُسرا را به حوالی شام رسانیدند و گفتند: اينان خارجیانی هستند که علیه حکومت شورش کرده اند! شهر را آذین بستند و دستور دادند که همه لباس های نو بپوشند و به هم تبریک بگویند و شادمانی نمایند و جـارچیـان اعلام کنند کـه شورشیان وارد شهر می شوند؛ درحالی ­که آنان آل الله و اهل بیت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) بودند. در میـان این کـاروان دو امام قرار داشتند: یکی امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) که سر مبارکشان بالای نیزه بود، و دیگری امام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام) که مریض الحال در میان کاروان آزادگان قرار داشتند.

     دوران امامت امام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام) حدود سی و پنج سال بود که سخت ترین دوران امامت و ولایت است و حاکمان خون آشام و سفّاکی بمانند یزید، عبدالملک مروان، و حجاج بن یوسف در زمان امام سجـاد(عَلَيهِ السَّلام) قرار داشتند. حجـاج، آن جنايتکارِ قسی القلب می گفت: غذا برای من زمانی گوارا می شود که بر سرِ سفرۀ من سرِ شيعه ای را از تنش جدا کنيد و او در خونش بغلطد و من غذا بخورم!

     همچنین با وجود اینکه حضرت امام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام) سخت ترین مصیبت ها بمانند شهادت پدر و برادر و عمو و سایر بستگان و اصحاب را در روز مقدّس عاشورا متحمّل شدند و خاکسپاری پدر و ساير شهداء را در روز دوازدهم محرّم الحرام به چشم خود دیدند و در آن شرکت داشتند، لکن وقتی از آن حضرت سؤال شد کدامیک از وقایع عاشورا برای شما سخت­تر بود، در پاسخ سه مرتبه فرمودند: «اَلشّام اَلشّام اَلشّام»[1]. در شام به آن بزرگوار و اهل بیت حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) آن چنان مصائبی وارد شد که تمام مصیبتها را تحت الشّعاع قرار دارد. سخت ترین مصیبت آن حضرت، شماتت دشمنان به آل الله بود.

     لازم به توضیح است که: حضرت امام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام) بر اساس حکمت بالغۀ الهی، در حادثۀ عاشورا بیمار بودند، چراکه سنّت لایزال الهی چنین ایجاب می کند که روی زمین خالی از حجت معصوم نماند* ولذا اگر آن بزرگوار در آن زمان، بسیار بیمار نبودند، بنا به وظیفۀ الهی باید در جنگ شرکت می کردند و اگر شهید می شدند، روی زمین خالی از حجت معصوم می ماند. همانطور که اولین مخلوق روی زمین، حجت معصوم بوده است، آخرین فردی هم که از دنیـا می رود، حجت الهی خواهد بود «اَلْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْق‏»[2]. البته مطلب مذکور به این معنا نیست که حضرت امام زمان(عجِّل­اللهُ­تعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) آخرین فرد روی زمین خواهند بود، بلکه بعد از آن حضرت، تمام حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) رجعت خواهند فرمود و رجعت از اعتقادات مسلّم شیعه است و اولین رجعت کننده بعد از حضرت امام زمان(عجِّل­اللهُ­تعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) می باشند و حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) نیز دو بار رجعت خواهند فرمود که یکی از القاب ایشان «کرّار» است.

     بعد از آن همه مصائب و بیمـاری و اسـارت حضرت امـام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام) و اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام)، وقتی در حوالی شام قرار داشتند، شخصی جلو آمد و به آن حضرت گفت: «ديدی غلبه با کيست؟ حضرت فرمودند: اگر می خواهی بدانی غالب کيست، صبر کن تا هنگام نماز، اذان و اقامه بگو، آن وقت ميدانی آوازۀ چه کسی تا قيامت باقی است»[3]. یعنی اگر این قیام و این شهادت ها و اسارت ها نبود، صدای «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ» و «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهُ» از مأذنه ها بلند نمی شد. این قیام باعث شد که اسلام از نو زنده شود و صدای اذان از مأذنه ها همچنان شنیده شود.

     حضرت امام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام) به همراه کاروان آزادگان، با آن همه مصائب و سختی ها، با طبل و دُهُل و شادی دشمن ملعون وارد شام شدند.

«گشته سرتـاسر چراغـانی تمـام شهر شـام

                                    من ندانم عیـد قربـان است یـا عیـد صیـام

مرد و زن، پیر و جوان در وجد و شادی و طرب

                                   عترتی را اشک غم در چشم و خونِ دل به کام

اهل بیـت مصطـفی را جـامۀ مـاتـم بـه بـر

                                    دختـران شـام را بـر تـن لبـاس نـو، تمـام

هر کـه را بینم گرفتـه قطعۀ سنگی به دست

                                    تـا که از مهمـان خود با سنگ، گیرد احترام

یـوسف زهراست روی نـاقـۀ عریـان سـوار

                                    جـای گل ریزد بـه فرقش آتش از بـالای بام

زینب کبـری بـه محمـل، فـاطمه در دامنش

                                    رأس عبـاسش بـه پیش رو، کنـارش دو امام

یک امـامش در غل و زنجیر، بسته پا و دست

                                     یـک امـامش بر فـراز نیـزه هـا دارد مقـام

آتش و خاکستر و سنگ است در دست یهود

                                    تـا بـه یـاد روز خیبـر بـاز گیـرنـد انتقـام

بود کی بـاور کـه روزی بـا سر پـاک حسین

                                     دختر زهرا اسیـر آیـد بـه سوی شهر شـام

از فراز بـام، هر سنـگی کـه می آیـد فـرود

                                      بـر سـر فـرزنـد زهـرا آوَرَد عـرض سـلام

گریـۀ «میثـم» نثـار رأس عبـاس و حسین

                                    شعلـۀ فریـاد او تقدیـم قلب خـاص و عام»[4]

 

[1]- عنوان الکلام فشارکی، ص۱۱۸

* امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «ان الارض لا تخلوا الا و فيها امام‏»  هرگز زمين و جامعه بشرى خالى از حجّت و از ولايت كبرى و امام نخواهد بود (درخشان پرتوى از اصول كافى، ج‏2، ص241).

[2]- حجّت الهی قبل از خلق و همراه خلق و بعد از خلق خواه بود (بيان نورانی حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانوار، ج23، ص38).

[3]- بحارالانوار، ج45، ص177

[4]- کتاب «نخل ميثم»، مجموعه اشعار غلامرضا سازگار، ج5، ص334و335