در آیۀ شریفۀ صد و هفتاد و چهار، سخن از نزول قرآن کریم بود که خدای سبحان از آن، به عنوان نور مبین و برهان ربّ نام می­برد که معجزۀ الهی است. استاد جوادی آملی می­فرمایند: وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ)، معجزۀ الهی و برهان عینی هستند. قرآن برهان علمی و حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ)، برهان عینی هستند و هر دو از یک حقیقت خبر می­دهند. حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) و قرآن کریم، دو حقیقت جدايی ناپذیر هستند و همانطور که در جلسۀ سابق استفاده شد، به فرمودۀ استاد جوادی آملی، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) به عنوان انسان کامل، اصل هستند و ایشان در کنار حوض کوثر قرار می­گیرند و بعد، قرآن کریم و اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) به حضور ایشان شرفیاب می­شوند، همانطور که خودِ آن بزرگوار فرمودند: «اَنَا اَوَّلُ وافِدٍ عَلَى الْعَزيزِ الْجَبّارِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ كِتابُهُ وَ اَهْلُ بَيْتی ثُمَّ اُمَّتی ثُمَّ اَسْاَلُهُمْ ما فَعَلْتُمْ بِكِتابِ اللهِ وَ بِاَهْلِ بَيْتی‏»[1] من نخستين كسى هستم كه روز قيامت بر خداى عزيز جبار وارد می شوم و كتاب او و اهل بيتم، سپس امتم (وارد شوند) سپس از ايشان می پرسم چه كرديد با كتاب خداوند و با اهل بيت من؟

     خدای سبحان قرآن کریم را ارسال فرمود و لازمۀ نزول قرآن، رسالت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) است، همانطور که لازمۀ رسالت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) نزول قرآن است. قرآن حتماً با حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ)، و حضرت پیامبر(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) حتماً با قرآن کریم می­باشند؛ هرچند که خداوند متعال هر دو را جدا فرموده ­است «قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اَنْزَلْنا اِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً». قرآن به تنهایی نیامده، بلکه با رسول اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) ارسال شده است.

     حال آیۀ شریفۀ مورد بحث، در بيان پاداش و سرانجام خير و مبارک کسانی است که به نور مبين عمل نموده اند. يعنی بر اين اساس که قرآن کريم قانون اساسی مسلمان ها و دستورالعمل زندگی آنان است، لذا کسانی که پيروی از برهان پروردگار و نور نازل شده از نزد خداوند، یعنی قرآن کريم نمايند، را مورد الطاف قرار می دهد. اينان همان صاحبان ايمان و عمل صالح (حُسن فعلی و حُسن فاعلی) می باشند که در دو آيۀ قبل ذکر شده بود «فَاَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفّيهِمْ اُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ...».

     آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان مضامین آیۀ شریفۀ سابق است. خدای سبحان در این آیۀ شریفه، اهل نجات را بیان فرموده است که تنها کسانی هستند که دارای ایمان و عمل صالح می­باشند، با این تفاوت که به جای «عَمِلُوا الصّالِحاتِ»، «وَ اعْتَصَمُوا بِهِ» می­فرماید؛ یعنی اعتصام به خداوند یا تمسّک به دین او دارند و ایمان را در کنار اعمال صالحات و اعمال صالحات را در کنار ایمان دارند.

     خداوند متعال گاهی می­فرماید به خداوند و دینش اعتصام جوئید «وَ اعْتَصَمُوا بِهِ»، و گاهی می­فرماید به حبل الهی متمسّک شويد «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»[2] که حبل الهی، شامل قرآن ناطق و قرآن مکتوب می­باشد و همۀ آنها اعتصام به خداوند است. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايند: «اَلصِّراطُ الْمُسْتَقيمُ عَلِیٌّ(عَلَيهِ السَّلام)»[3]. در تفسير «القمی» نيز از علی بن ابراهيم آمده است: «پس نور (نور مبين) اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ السَّلام) است، سپس در مورد «فَاَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ...» فرمودند: ايشان کسانی هستند که تمسّک می جويند به ولايت اميرالمؤمنين و امامان(عَلَيهِم السَّلام)»[4]. استاد جوادی آملی فرمودند: «قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام)، بهترین مصداق صراط مستقیم الهی هستند. گاهی یکی از این دو گفتـه می­شود، و مجموع آنهـا اراده می­گردد، چنانکه مقصود، ولايت اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) است، نه ولایت خصوص حضرت امیرالمؤمنین(عَلَيهِ السَّلام)، همانگونه که در حديث دوّم به آن تصريح شده است»[5]. آری، قرآن ناطق و مکتوب، الی یوم القیامه، دو حقیقت تفکیک ناپذیرند «لَنْ يَفْتَرِقا»[6].

     پس آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان پاداش و اجر و منزلت صاحبان ایمان و اعمال صالحات است. آنان کسانی هستند که دعوت خدای سبحان و رسولش را اجابت کردند «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُم‏»[7]. علّت اجابت دعوت خدای سبحان و رسول گرامیش و اعتصام به خدای سبحان این است که خداوند و رسول گرامیش، شما را دعوت می­کنند تا به حیات طیّبه برسانند.

     انسان دارای دو نوع حیات است:

     ۱- حیات ظاهری که با حیوانات مشترک است.

     ۲- حیات طیّبه و الهی و خدایی که این حیات، اختیاری است و مانند حیات قبلی نیست که هر انسانی ناخواسته متولّد شود.

     پس نیل به حیات طیّبه و الهی، محصول ایمان و عمل صالح یا حُسن فعلی و فاعلی و اجابت دعوت خداوند و رسول گرامیش و چنگ زدن به دین الهی است و به فرمودۀ مفسّران عظام، «رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ» هر دو نکره است و معرفه نیست. یعنی دلیل عظمتِ رحمت و فضل، این است که شامل حال کسانی می­شود که خداوند و رسول او را اجابت کردند و عمل صالح را در کنار ایمان داشتند. عمل منهای ایمان، عمل محسوب نمی­شود و ایمان و عمل صالح در کنار هم مورد تأیید الهی است و خداوند صاحبان ایمان و عمل صالح را داخل رحمت بیکران خود می­فرماید.

     رحمت الهی بر دو نوع است:

     ۱- رحمت رحمانیه: که وسیع بوده و شامل تمام انسان­ها، اعم از نیکوکار و بدکار می­شود و دنیا و آخرت را دربر می­گیرد.

     ۲- رحمت رحیمیه یا رحمت خاص: که آیۀ شریفه در بیان آن است و استفاده از آن، قابلیّت و صلاحیّت و شایستگی می­طلبد و کسانی این قابلیّت را پیدا کردند که یک عمر در ایمان و عمل صالح استمرار داشتند. «فَسَيُدْخِلُهُمْ فی‏ رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ» خداوند بطور قطع و یقین، ایشان را در رحمت بیکرانش داخل می­فرمايد و در آغوش رحمت بیکران الهی قرار می­گیرند

 

[1]- الکافی، ج2، ص600

[2]- و متمسّک شويد به ريسمان الهی همگی، و متفرّق نشويد (مبارکه آل عمران/۱۰۳).

[3]- صراط مستقيم، علی(عَلَيهِ السَّلام) است (بحارالانوار، ج9، ص197).

[4]- فالنور امامة اميرالمؤمنين ثم قال: «فَاَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ...» هم الذين تمسکوا بولاية اميرالمؤمنين و الائمة (تفسير القمی، ج1، صفحات167-166؛ به نقل از تفسير «تسنيم»، تأليف استاد جوادی آملی، ج21، صفحات463-462).

[5]- تفسير «تسنيم»، تأليف استاد جوادی آملی، ج21، صفحات463-462

[6]- هرگز جدا نمی شوند (امالی الصدوق، ص415).

[7]- ای کسانی که ايمان آورديد، اجابت کنيد خداوند و رسول را زمانی که می خواند شما را تا زنده کند شما را (مبارکه انفال/24).