در جلسۀ سابق مطالبی پیرامون آیۀ شریفۀ صد و هفتاد و سوم استفاده شد که ادامۀ مطالب در این مورد ذیلاً استفاده می­شود:

     مطلب اول، امامت و ولایت، بالاترین فضل الهی بر بندگان: تمام نعمت ها تفضّل پروردگار است. بالاترین فضل و احسان پروردگار، حضرات انبیـاء عظـام و اوصیـای کرام(عَلَيهِم السَّلام) و در رأس آنـان، وجود مقدّس حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) و ائمّۀ هدی(عَلَيهِم السَّلام) و آل طاهرینشان می باشند. شخصی از حضرت امام محمدباقر(عَلَيهِ السَّلام) در مورد «وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» سوال کرد، حضرت فرمودند: «اَلْوَلايَةُ لآِلِ مُحَمَّد»[1] ولايتِ آل محمّد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) است. خداوند فضل و احسان برای حضرت محمد و آل محمد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) را فزون می فرماید، همانطور که به رسول گرامیش می فرماید: «اِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبيراً»[2]. خدای سبحان تمام نعمت هایش فضل است و بالاترین فضل، نعمت امامت و ولایت می باشد، همانطور که در تفسیر آیۀ شریفۀ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم‏»[3]، از حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) آمده است که فرمودند: «منظور از نعیم، يعنى امنيت و سلامتى و ولايت على بن ابی طالب(عَلَيهِ السَّلام) است»[4].

     مطلب دوم، تفکیک ناپذیر بودن ایمان و عمل صالح: خداوند متعال پیوسته ایمان و عمل صالح را به صورت دو جملۀ شرطی در کنار هم ذکر فرموده است «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»، چراکه ایمان بدون عمل و عمل بدون ایمـان، هیچ کدام کارساز نبوده و به مقصدرساننده نمی­باشد. خدای سبحان در سورۀ مبارکۀ عصر می فرماید: «اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ»[5]، همۀ انسانها در خسارت هستند و فقط کسانی اهل نجات می باشند که صاحبان ایمان و عمل صالح هستند «اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‏»[6]. ایمان منهای عمل از هیچ کس پذیرفته نمی شود و ایمان محسوب نیست. اگر ایمان، ایمان حقیقی باشد، حتماً در بیرون نشانه و علامت خواهد داشت، بطوری که حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَلْايمانُ عَمَلٌ كُلُّهُ»[7] تمام ایمان عمل است. همچنین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «لا تِجارَةَ كَالْعَمَلِ الصّالِح‏»[8]. در سورۀ مبارکۀ مؤمنون نيز آمده است: «حَتّى اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ﴿99﴾ لَعَلّی اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْت‏...﴿100﴾»[9] همین که انسان پا به صحنۀ محشر گذاشت و متوجه شد که چطور پل های پشت سرش را خراب کرده، از خداوند درخواست می­کند که خدایا مرا به دنیا بازگردان تا اعمال صالحی را که ترک کردم، انجام دهم. تنها راه نجات بخش در روز قیامت، ایمان و عمل صـالح است. ایمـانِ منهـای عمل صـالح از کسی پذیرفته نمی شود. همانطور که اگر عملِ صالح پشتوانۀ محکمی به نام شجرۀ طیبۀ ایمان نداشته باشد، پذیرفته نمی گردد. آری ایمان و عمل صالح در کنار هم پذیرفته است.

     مطلب سوّم، ولایت مداری شرط پذیرش ایمان و عمل صالح: ایمان و عمل صالح در پرتو ولایت مداری و اعتقاد و باور و اطاعت از اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) پذیرفته می گردد و به عبارت دیگر، ایمان و عمل صالح با ولایت پذیرفته می شود. مقبولیّت هر دو، مشروط به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) است، همانطور که حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «بِالْاِمامِ تَمامُ الصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ الصِّيامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهاد»[10] با امامت، نماز و زکات و روزه و حج و جهاد تکميل می­شود. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) نيز فرمودند: «ای قنبر به خدا سوگند هر آینه کسی که ولایت ما خاندان را باور دارد، بهتر است از کسی که هزار سال عبادت داشته باشد، اگر کسی هزار سال خدا را عبادت کند، خداوند از او قبول نمی‌کند تا ولایت ما را بپذیرد. اگر کسی هزار سال خداوند را عبادت کند و عمل هفتاد و دو پیغمبر را بیاورد، خداوند نمی‌پذیرد تا ولايت ما خاندان را بپذیرد...»[11].

     مطلب چهارم، گناه، ظلم به خویشتن است: کسی که صاحب ایمان و عمل صالح است، بالاترین خدمت را به خودش می نماید و کسی که اهل گناه و معصیت می باشد، بالاترین ظلم را به خویشتن می کند «اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لِاَنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَاْتُمْ فَلَها»[12].

«گر جملـۀ کائنـات کافر گردند        بر دامن کبریائیش ننشیند گرد»

     هر گناهی ظلم است، ولذا خداوند متعال می فرماید: «اَنْتُمُ الظّالِمُونَ»[13]. گناه، گاهی مربوط به خود انسان است و گاهی مربوط به دیگری و حق النّاس می باشد که در هر دو صورت، انسان به خودش ظلم می کند.

     امّا علّت اینکه چرا هر گناهی، ظلم به نفس می باشد، اين است که خداوند متعال، مسیری را که برای انسان ترسیم فرموده، مسیر خیر و سعادت است، و قرآن که برنامۀ خير و سعادت انسان می باشد، یک طرف آن به دست انسان و طرف دیگر آن به دست خداوند است و هرچه ایمان انسان، بیشتر باشد، تقرّب به خداوند بالاتر است. امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايند: «عَلَيْكُمْ بِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ فَاِنَّ دَرَجاتِ الْجَنَّةِ عَلى عَدَدِ آياتِ الْقُرْآنِ فَاِذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ يُقالُ لِقارِئِ الْقُرْآنِ اقْرَاْ وَ ارْقَ فَكُلَّما قَرَاَ آيَةً رَقِیَ دَرَجَة»[14] بر شما باد به خواندن قرآن كه درجات بهشت بشمارۀ آيات آن است پس زمانی که روز قيامت گردد، به قارى قرآن گفته شود: بخوان و بالا رو، پس هر آيه ای که بخواند، يك درجه بالا رود. حال وقتی انسان، در اثر سوءاختیار، مسیری را که خداوند برای سعادت او ترسیم فرموده، به دست خود، از سعادت به شقاوت برمی گرداند، در حقیقت خود را محروم از سعادت کرده و به خويشتن ظلم می نمايد، وگرنـه خداوند هرگز بـه بندگـانش ظلم نمی کند «اَنَّ اللهَ لَيْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبيد»[15].

«سرنوشت مـا بـه دست خـود نوشت

                                               خوشنویس است او نخواهد بد نوشت»

«زاهد مدهم پندی کآتش به جهنم نیست

                                           آنان که همی سوزند آتش ز جهان بردند»

 

[1]- بحارالانوار، ج24، ص61

[2]- به درستی که فضل او بر تو همواره بزرگ است (مبارکه اِسراء/۸۷).

[3]- سپس شما در آن روز از نعمتها سؤال خواهید شد (مبارکه تکاثر/8).

[4]- فی قَوْلِـهِ ثُـمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِـذٍ عَنِ النَّعِيمِ يَعْنِی الْـاَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ وَلايَةَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ(عَلَيهِ السَّلام) (بحارالانوار، ج24، ص54).

[5]- به درستی که انسان در زیانکاری بزرگی است (مبارکه عصر/۲).

[6]- مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند (مبارکه عصر/۳).

[7]- الکافی، ج2، ص34

[8]- تجارتی مانند عمل صالح وجود ندارد (نهج البلاغه، فرازی از حکمت113).

[9]- تا زمانی که یکی از آنان را مرگ فرا رسد، می­گوید: ای پروردگار من مرا بازگردان﴿99﴾ شاید که عمل صالح انجام دهم در آنچه که ترک کردم...﴿100﴾ (مبارکه مؤمنون/۹۹و۱۰۰).

[10]- امالی الصدوق، ص676

[11]- يا قَنْبَرُ فَوَ اللَّهِ لَرَجُلٌ عَلى يَقينٍ مِنْ وَلايَتِنا اَهْلَ الْبَيْتِ خَيْرٌ مِمَّنْ لَهُ عِبادَةُ اَلْفِ سَنَةٍ وَ لَوْ اَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ اَلْفَ سَنَةٍ لا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ حَتّى يَعْرِفَ وَلايَتَنا اَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَوْ اَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ اَلْفَ سَنَةٍ وَ جاءَ بِعَمَلِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعينَ نَبِيّاً ما يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ حَتّى يَعْرِفَ وَلايَتَنا اَهْلَ الْبَيْتِ... (بحارالانوار، ج27، ص196).

[12]- اگر نیکی کنیـد، بـه خـود نیـکی کردیـد، و اگر بـدی کنیـد، پس برای آن است (بـه خود بدی کرده­اید) (مبارکه اِسراء/۷).

[13]- شمائید ظالمان (مبارکه انبیاء(عَلَيهِم السَّلام)/۶۴).

[14]- امالی الصدوق، ص359

[15]- به درستی که خداوند نیست ظلم کننده بر بندگانش (مبارکه آل عمران/۱۸۲).