در صبحگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان، حضرت مولی الموحّدین علی(عَلَيهِ السَّلام) ضربت خوردند «لَقَدْ ضُرِبَ عَلِیٌّ ضَرْبَةً ما كانَ فِی الْاِسْلامِ اَشْاَمُ مِنْها يَعْنی ضَرْبَةَ ابْنِ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ الله‏»[1]. «آخرین ماه مبارک رمضانی که بر علی(عَلَيهِ السَّلام) گذشت، یک ماه رمضان دیگری بود و صفای دیگری داشت. برای خاندان آن بزرگوار این ماه رمضان از همان روز اول، توأم با دلهره و اضطراب بود، چون روش آن حضرت در این ماه با همۀ زمانهای دیگر تفاوت داشت. در اثر خبرهایی که پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) داده بودند و علائمی که خود حضرت می دانستند و گاهی اظهار می کردند، ناراحتی و اضطراب در میان اهل بیت و اصحاب نزدیکشان پیدا شده بود. در این ماه رمضان در خانۀ فرزندانشان افطار می کردند، هر شب مهمان یکی از فرزندان بودند، یک شب مهمـان امـام حسن(عَلَيهِ السَّلام) و یک شب مهمان امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) و یک شب مهمان دخترش زینب(سَلامُ ­اللهِ عَلَیها). از همیشه کمتر غذا می خوردند، بچه ها دلشان به حال این پدر می سوخت. گـاهی می پرسیـدند: پـدر جـان! چرا اینقدر کم غذا می خورید؟ می فرمودند: می خواهم درحالی خدای خود را ملاقات کنم که شکمم گرسنه باشد. بچه ها می فهمیدند که حضرت در یک حالت انتظاری است. گـاهی به آسمـان نگـاه می کردنـد و می گفتند: حبیبم پیغمبر(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) کـه به من خبر داده است، راست گفته است، سخن او دروغ نیست، نزدیـک است، نزدیـک است»[2]. آن بزرگوار می فرمودند: «آرزو داشتم که در اُحُد شهید بشوم. هفتاد نفر از مسلمین شهید شدند. وقتی که من شهید نشدم، خیلی دلم گرفت، ناراحت شدم. پیغمبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) قبلًا به ايشان وعده داده بودند و فرموده بودند: تو شهید از دنیا می‌روی. ولی وقتی که دیدند در اُحُد شهید نشدند، نـاراحت شدند. خدمت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) رفته و گفتند: یا رسول الله شما به من این‌طور فرموده بودید که خداوند شهادت را روزیِ من می‌کند، پس چطور من در اُحُد شهید نشدم؟ فرمودند: علی جان دیر نمی‌شود، تو حتماً شهید این امت خواهی بود»[3]. شب نوزدهم ماه مبارک، در خانۀ بانو اُم کلثوم بودند. بعد از ضربت خوردن، حال حضرت در بستر وخیم تر می شد. بانو اُم کلثوم گریه می کردند، حضرت فرمودند: «دختر جانم چرا گريه می كنى؟ گفتند: جدائى شما را در نظر آوردم و گريستم. فرمودند: دخترم گريه مكن، بخدا اگر تو هم ميديدى آنچه را پدرت مى‏بيند، نميگريستى. شخصی پرسيد: چه ميبينيد يا اميرالمؤمنين؟ فرمودند: می نگرم كه همۀ فرشتگان آسمان و پيغمبران، دنبال هم ايستاده ‏اند براى ملاقاتم و اين هم برادرم محمد رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) است كه نزد من نشسته است و می فرمايد: بيا كه آنچه در پيش دارى، بهتر است برايت از آنچه در آن گرفتارى»[4]. در موردی نيز فرمودند: «سوگند به خدا، اُنس و علاقۀ فرزند ابى طالب به مرگ در راه خداوند، از علاقۀ طفل به سينۀ مادر بيشتر است‏»[5]. همچنين می فرمودند: «به خدا سوگند! همراه مرگ، چيزی به من روی نياورده که از آن خشنود نباشم و نشانه های آن را زشت بدانم، بلکه من همانند جويندۀ آب در شب که ناگهان آن را بيابد، يا کسی که گمشدۀ خود را پيدا کند، از مرگ خرسندم»[6]. چهره ها غمگین و افسرده بود، لکن چهرۀ آن بزرگوار خندان و شاداب و لب هایشان شکفته بود. برای آن بزرگوار شیر آوردند، ولی جرعه ای خوردند و فرمودند: «آیا به ابن ملجم هم شیر داده اید؟ بقیه اش را ببرید و به او بدهید».

«بجز­ از ­علی ­که­ گوید ­به­ پسر­ که ­قاتل ­من

                                         چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا»[7]

     حال به پیشگاه حضرتش عرض می کنیم: مولا جان، شما که در سخت ترین لحظات زندگیتان به فکر دشمنان بودید و حتی قاتل خود را نيز فراموش نکردید، چگونه ممکن است به فکر شیعیانتان نباشید؟

«دوستان را کجـا کنی محروم            تو که با دشمن اين نظر داری»[8]

     آن بزرگواران، خاندان کرم هستند، وقتی نان افطارشان را هم انفاق می کنند «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ اَسيراً»[9]، و در مقابل، هيچ چشم داشتی نيز ندارند «اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»[10]. با وجود اینکه اسیر، کافر است، لکن آن حضرت نان افطارشان را علاوه بر مؤمنان به کافران هم بخشیدند.

     «اصبغ بن نباته می گوید: وارد خانۀ علی(عَلَيهِ السَّلام) شدم، دیدم علی(عَلَيهِ السَّلام) یک پارچۀ زردی را به سر مبارکشان بسته اند و خون هم مرتب از سر مولا می ریزد و رخسار شریفشان زرد شده است؛ به گونه ای که من بین پارچه و صورت تشخیص ندادم. آنگاه ... خود را به دامن حضرت انداختم و او را می بوسیدم و اشک می ریختم. حضرت فرمودند: «لا تَبْکِ یا اَصْبَغُ فَاِنَّها وَ اللهِ الْجَنَّةُ» گریه نکن اصبغ به راستی و قسم به خداوند! این حالی که می بینی، مرا در شُرُف ورود به بهشت قرار داده است»[11].

     به فرمودۀ استاد جوادی آملی، مطالبی که انسان در لحظات آخر عمر می گوید، بازگوکنندۀ شخصیّت اوست. حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) در آن لحظات آخر مطالبی به امام حسن(عَلَيهِ السَّلام) و امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) بیان فرمودند که درواقع یک منشور بیست مادّ ه ای و نامۀ سرگشاده است و با اینکه ظاهراً خطاب به آن دو بزرگوار است، ولی بر اساس بیان نورانی «اَنَا وَ عَلِیٌّ اَبَوا هذِهِ الْاُمَّةِ»[12]، الی یوم القیامه تمام شیعیان و پیروان آن حضرت را که درواقع فرزندان ایشان هستند، دربرمی گیرد. در این قسمت، یک ماده از منشور بیست مادّ ه ایِ آن بزرگوار استفاده می شود تا معلوم شود که راه ارتباط با قرآن ناطق، جز با عمل به قرآن نازل شده امکان پذیر نمی باشد. همانطور که حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) تا آخرین لحظه به امّت سفارش می فرمودند که دست از قرآن کریم و عترت نکشند*، حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) هم عالی ترین نصایح را برای فرزندانشان بیان فرمودند: «اللهَ اللهَ فِی الْاَيْتامِ ...‏ وَ اللهَ اللهَ فی جيرانِكُمْ ... وَ اللهَ اللهَ فِی الْقُرْآنِ ... وَ اللهَ اللهَ فِی الصَّلاةِ فَاِنَّها عَمُودُ دينِكُمْ وَ اللهَ اللهَ فی بَيْتِ رَبِّكُمْ ... وَ اللهَ اللهَ فِی الْجِهادِ بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ وَ اَلْسِنَتِكُمْ فی سَبِيلِ الله...‏»[13]. در ماه مبارک رمضان و قبل از آن در هفتۀ آخر ماه شریف شعبان از عظمت روزه و ماه مبارک رمضان استفاده شد. این بیان نورانی حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) بیانگر این حقیقت است که عظمت روزه و روزه دار و ماه مبارک رمضان و این همه مکرمت ها و فضيلت ها و آن همه وعده­های خدای سبحان و محبوبـانش به برکت نمـاز است. فروع دين با نماز آغاز می­شود. از اينرو آنچه که باعث می­شود انسان از آن طريق به پروردگار متعال و حضرت پيامبر  اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و امامان(عَلَيهِمُ السَّلام) نزديک شود و به قرآن کریم تقرّب جويد، مطلبی است که در سرلوحۀ تعاليم قرآنی و تعاليم عاليۀ وجود مقدّس حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و آل طاهرينشان قرار دارد و آن، عبارت از نماز است. خدای سبحان به نماز بيشتر از ساير عبادات احترام قائل است و احترام انسان در پيشگاه پروردگار و حضرات معصومين(عَلَيهِمُ السَّلام) قبل از احترام به روزۀ ماه مبارک رمضان، در احترام به نماز است و پرواضح است کسی که به نماز حرمت و احترام قائل شود، آن را در زيباترين و بهترين وقت که اوّل وقت آن است، اقامه خواهد کرد. به فرمودۀ حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام)، فضيلتِ نماز اول وقت بر نماز آخر وقت، همانند فضيلت و برتریِ آخرت بر دنيا است «فَضْلُ الْوَقْتِ الْاَوَّلِ عَلَى الْاَخيرِ كَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيَا»[14]. همانطور که دنيا در برابر آخرت مـانند قطره در برابر دريـاست، نمـاز آخر وقت هم در برابر نمـاز اول وقت همچون قطره­ای در برابر دريـاست. حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: «دنيا در برابر آخرت مانند اين است كه يكى از شما انگشتان خود را به دريا فرو برد و بنگرد چه اندازه آب برمی دارد»[15]. آری نماز اول وقت، اقيانوس و درياست و نماز آخر وقت فقط اسقاط وظيفه و ساقط نمودن تکلیف از ذمّۀ انسان می باشد. کسی که در اوّل وقت نماز می­خواند، به وجود مقدّس امام زمانش اقتداء کرده است، چراکه امام زمان(عَجَّلَ‌ الله ­تَعالی­ فَرَجَهُ­ الشَّريف) نماز را در اوّل وقت اقامه می­فرمايند.

     عزيزان جوان، اين همه برای رؤيت ظـاهری حضرت امـام زمان(عَجَّلَ‌ الله ­تَعالی­ فَرَجَهُ­ الشَّريف) تلاش نکنيم، رؤيت ظاهری آن بزرگوار شرط رستگاری نيست و انسان را به مقصد نمی­رساند. در تأييد اين مطلب، ابن ملجم ملعون هم، امام زمانش را می­ديد، شمر بن ذی­الجوشن امام زمانش را می­ديد، اگر ديدن ظاهریِ امام(عَلَيهِ السَّلام) باعث نجات انسان بود، آنها نجات يافته­تر بودند، لکن ملاحظه می­شود که قرن­های متمادی، لعن و نفرينِ اوّلين و آخرين به دنبال آنان است. فلذا سعی کنيم بجای تلاش برای رؤيت ظاهری، جای کوچکی در قلب امام زمانمان برای خود ايجاد کنيم. بيان مبارک حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) چه زيبا، راه و رسم بندگی و جای گرفتن در قلب مبـارک امام زمان(عَجَّلَ‌ الله ­تَعالی­ فَرَجَهُ­ الشَّريف) را می­شناساند که فرمودند: «اَحَبُّ الْاَعْمالِ اِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ الصَّلاةُ وَ هِیَ آخِرُ وَصايَا الْاَنْبِياءِ»[16] محبوبترين اعمال در نزد خداوند عزّ و جلّ نماز است و آن، آخرینِ وصایای انبیاء(عَلَيهِمُ السَّلام) بوده است. نماز در تمام اديان الهی وجود داشته است. از حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) سئوال می­کنند که حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) در آخرین لحظات زندگیشان به شما چه فرمودند؟ جواب می­دهند: «فَوَضَعَ رَاْسَهُ عَلى مَنْكَبى فَقال: اَلصَّلاةَ اَلصَّلاة»[17] پس حضرت سر مباركشان را روى شانه من قرار دادند، پس فرمودند: نماز، نماز. هيچ چيز همانند نماز بندگی انسـان را در پيشگـاه پروردگـار مجسّم نمی­سازد و او را مقرّب درگاه الهی نمی­سازد، همانطور که حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَلصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقِیٍّ»[18]، و هيچ چيز همانند نماز انسان را به قرآن و اهل بيت(عَلَيهِمُ السَّلام) نزديک نمی­کند. حقيقتاً اگر بهرۀ انسان از ماه مبارک رمضان همين اکرام و اعزاز نماز باشد، بهرۀ وافری از ماه مبارک احراز کرده است.

     پس در ماهی که سراسر بارش رحمت الهی است، برای بهره ­مندی بالاتر از اين برکات و فيوضات، کافی است که انسان نگاهی بر اعمال خود بيفکند و تحوّلی در وجود خود ايجاد کند تا ان شاء الله تعالی موفّق به توبه­ای شود که تا ماه مبارک رمضان آينده، يک نماز صبح از او فوت نشود و به اين ترتيب ان شاء الله تعالی مقدّمات ورود به باطن ماه مبارک رمضان را فراهم آورد. ماه مبارک رمضان ظاهری دارد و باطنی، جسمی دارد و روحی، ظاهر و جسم ماه مبارک رمضان از بام تا شام روزه گرفتن و امساک کردن از خوردن و آشاميدن و ساير محرّمات روزه است، لکن باطن و روح ماه مبارک، اجتناب از محرمات الهی می باشد، همانطور که حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «وَ الصِّيامُ اجْتِنابُ الْمَحارِمِ كَما يَمْتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّراب‏»[19] روزه، اجتناب از حرامهای الهی است، همچنان که شخص (روزه­دار) از خوردن و آشاميدن پرهيز می­کند. همانطور که در بيماریهای ظاهری، برای بهبودی بايد از برخی از غذاها پرهيز کرد، همانگونه هم برای رسيدن به برکات ماه مبارک، بايد از حرام ها پرهيز داشت. به همين ترتيب برای رسيدن به باطن نماز، بنده بايد از ظاهر نماز مراقبت کند و از فوت و قضاء شدن آن پرهيز نمايد تا خدای سبحان او را وارد روح و جان و باطن نماز فرمايد.

     پس بياييد با جدّی گرفتن نماز، خداوند را جدّی بگيريم، قرآن و اهل بيت(عَلَيهِمُ السَّلام) را جدّی بگيريم، چراکه احترام به خداوند و محبوبين او از طريق احترام به نماز ميسور است.

 

[1]- البتّه به تحقيق زده شد علی(عَلَيهِ السَّلام) را ضربتی كه براستى ضربتى نامباركتر و شوم‏تر از آن نبود، و آن ضربت ابن ملجم لعنه اللَّه بود (الارشاد في معرفه حجج الله على العباد، ج‏1، ص105).

[2]- مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحات 51­56

[3]- مجموعه ‌آثار استاد شهید مطهری(رَحمَةُ اللهِ عَلَيه)، ج۲۳، ص۴۷۸

[4]- ما يُبْكيكِ يا بُنَيَّةِ فَقالَتْ ذَكَرْتُ يا اَبَتِ اَنَّكَ تُفارِقُنَا السّاعَةَ فَبَكَيْتُ فَقالَ لَها يا بُنَيّةِ لا تَبْكينَ فَوَ اللَّهِ لَوْ تَرَيْنَ ما يَرى اَبُوكِ ما بَكَيْتِ قالَ حَبيبٌ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا الَّذی تَرى يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ فَقالَ يا حَبِيبُ اَرى مَلائِكَةَ السَّماواتِ وَ النَّبِيّينَ (وَ الْاَرَضينَ) بَعْضَهُمْ فی اَثَرِ بَعْضٍ وُقُوفاً اِلى اَنْ تَتَلَقَّوْنی وَ هذا اَخی مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) جالِسٌ عِنْدی يَقُولُ اَقْدِمْ فَاِنَّ اَمامَكَ خَيْرٌ لَكَ مِمّا اَنْتَ فيهِ (امالی الصدوق، ص319).

[5]- وَ اللَّهِ لَابْنُ اَبی طالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ اُمِّه‏ (نهج البلاغه، فرازی از خطبۀ5).

[6]- وَ اللهِ ما فَجَاَنی مِنَ الْمَوْتِ وارِدٌ کَرِهْتُهُ وَ لا طالِعٌ انْکَرْتُهُ وَ ما کُنْتُ اِلّا کَقارِبٍ وَرَدَ وَ طالِبٍ وَجَدَ (نهج البلاغه، نامة23).

[7]- شهريار(عَلَيهِ الرَّحمَة)

[8]- ديباچۀ گلستان سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)

[9]- و اطعام می کنند طعام را در راه دوستی او به فقیر و یتیم و اسیر(مبارکه انسان/8).

[10]- این است و جز این نیست که اطعام می کنیم شما را برای رضای خداوند،نمی خواهیم از شما پاداشی و نه تشکری (مبارکه انسان/9).

[11]- فَدَخَلْتُ عَلَى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ(عَلَيهِ السَّلام) فَاِذا هُوَ مُسْتَنِدٌ مَعْصُوبُ الرَّاْسِ بِعِمامَةٍ صَفْراءَ قَدْ نُزِفَ وَ اصْفَرَّ وَجْهُهُ ما اَدْری وَجْهُهُ اَصْفَرُ اَوْ الْعِمامَةُ فَاَكْبَبْتُ عَلَيْهِ فَقَبَّلْتُهُ وَ بَكَيْتُ فَقالَ لی لا تَبْكِ يا اَصْبَغُ فَاِنَّها وَ اللَّهِ الْجَنَّةُ (امالی المفيد، ص352؛ اسرار عبادت، عبدالله جوادی آملی، نشراسراء، ص۲۶۵).

[12]- من و علی، دو پدرِ اين امّت هستيم (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)؛ بحارالانوار، ج23، ص259).

* «اِنّی تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَيْتی وَ اِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَمْ تَضِلُّوا» همانا من ترک کننده ام در ميان شما دو وزنۀ سنگين، کتاب خداوند و عترتم اهل بيتم را، و همانا آن دو هرگز جدا نمی شوند از هم تا زمانی که برسند به من کنار حوض، مادام که تمسّک جوييد به آن دو، گمراه نمی شويد (بحارالانوار، ج2، ص226).

[13]- خدا را خدا را در مورد يتيمان... و خدا را خدا را در مورد همسايه هايتان... و خدا را خدا را در مورد قرآن... و خدا را خدا را در مورد نماز، پس همانا آن ستون دين شماست و خدا را خدا را در مورد خانۀ پروردگارتان... و خدا را خدا را در مورد جهاد با اموالتان و جانهايتان و زبانهايتان در راه خداوند... (نهج البلاغه، فرازی از نامۀ 47).

[14]- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص36

[15]- مَا الدُّنْيا فِی الْآخِرَةِ اِلّا مِثْلُ ما يَجْعَلُ اَحَدُكُمْ اِصْبَعَهُ فِی الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِع‏ (بحارالانوار، ج70، ص119).

[16]- الکافی، ج3، ص264

[17]- فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج‏3، ص38

[18]- نماز موجب تقرّب هر پرهیزگاری است (نهج البلاغه، فرازی از حکمت136).

[19]- بحارالانوار، ج68، ص233