با توجه به اینکه قوانین الهی، دارای استثنائاتی است، لذا خدای سبحان در آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: انسان حقِّ بدگویی از دیگران و آشکار کردن بدی ها را در مورد هیچ کس ندارد، مگر اينکه مورد ظلم و ستم قرار گرفته و حقّش ضايع و پایمال گردد «اِلاّ مَنْ ظُلِمَ». در چنین مواردی انسان می تواند حقّی را که ضایع شده، اظهار نماید و از حقّ خویشتن دفاع کند. اما این استثناء گاهی مورد سوءاستفاده قرار می گیرد، به این صورت که شخصی که در حقّ او ظلم شده، چنین تصوّر می کند که چون به او اجازه داده شده که ظلمِ انجام یافته در حقّش را آشکار کند، می تواند تمام اسرار و ظلم ها و بدی ها و نقاط ضعفِ ظالم را آشکار و برملا سازد، و به آبروی او آسیب برساند. درحالی که چه در رجوع به محکمه و چه در بازگویی به کسی دیگر برای حل مشکل و... او تنها حق دارد ظلمی را که به او شده بیان کند و دیگر حق ندارد سایر اسرار و عیوب را فاش سازد و از موارد پنهان، پرده برداری کند. به عبارت دیگر، مظلوم اجازه دارد برای دادخواهی و رفع مشکلش به کسی مراجعه کند و تنها در حدّ حقِّ پایمـال شده اش حقِّ گفتنِ اسرار را دارد و اجازۀ هیچ گونه هتّاکی و پرده دِری و افشاگری به او داده نشده است. استاد جوادی آملی فرمودند: اگر او به افراد دیگر هم ظلم کرده، حق ندارد مطرح کند. فقط در موردی که به خودِ او ظلم شده، حق دارد دفاع کند. ملاحظه می شود که خداوند متعال، آن معلّم ازل و ابد چگونه با آیه آیۀ قرآن کریم، بندگانش را تربیت می فرماید تا مبادا در این موردِ اِذن داده شده، گرفتار غفلت گردند و چنان تعدّی کنند و از حد خارج شوند که از کسی که ظلم کرده، ظالم تر شوند و چنان پرده دِری کنند که مسئول تر از ظالم و طرفِ متجاوز در پیشگاه الهی باشند. خداوند متعال حافظ اسرار بندگانش است، ولذا بنده نمی تواند به خدای ستّارالعیوب تقرّب یابد، مگر اینکه به صفات ستّار العیوب و سَتَرَ القَبیح و اَظهَرَ الجمیلِ او ملبّس شود و حافظ اسرار دیگران و پوشانندۀ عیوب مردم باشد. در بیانی نورانی از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) آمده است: «لا یَسْتُرُ عَبْدٌ عَبْداً فِی الدُّنْیا اِلّا سَتَرَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ...»[1]. باز از آن حضرت مذکور است: «ای ایمان آورندگان به زبان که ایمان در دلتان جای نگرفته! عیبهای مؤمنان را نجویید؛ زیرا هرکه عیب های مؤمنان را بجوید، خداوند نیز در پیِ عیب های او باشد و هرکه خداوند عیب هایش را بجوید، رسوایش سازد، هرچند درون خانه اش باشد»[2]. براستی باید ترسید از روزی که خداوند بخواهد آبروی بنده اش را ببرد. خداوند، مدافع و حافظِ آبرو و اسرار مردم است «اِنَّ اللهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا»[3]. آبرو آنچنان اهمیت دارد که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اِنَّ حُرْمَةَ عِرْضِ الْمُؤمِنِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ وَ مالِهِ»[4] همانا حرمت آبروی مؤمن مانند حرمتِ خون و مال اوست، ولذا کسی که آبروی دیگری را می برد، مانند آن است که خونِ او را ریخته است. اما متأسّفانه ملاحظه می شود که امروزه در فضای مجازی، چه پیامک هایی ردّ و بدل می شود و چگونه آبروها توسّط عدّ ه ای تاراج می گردد و اسرار مردم و عيوب ديگران برملا و آشکار می گردد و آنگاه چنین توجيه می شود که این اخبار، حقيقت دارد و دروغ نيست، غافل از اينکه اگر آن کارها واقعيّت نداشت، تهمت می شد و چون انجام يافته، غیبت و تشییع فاحشه است.

     خداوند متعال می بیند و می داند و حاضر و ناظر و شاهد بر اعمال بندگانش است و اگر بخواهد، قادر است که آبروی بنده اش را ببرد. استاد جوادی آملی فرمودند: «موقعی انسان بدون اینکه متوجه شود، با زبان خودش حرفی می زند و سخنی می گوید که آبروی خودش را می برد». زبان از لشکریان خداوند است. اگر خداوند بخواهد، همان زبان را علیه صاحبش به سخن درمی آورد و فعّال می کند. چنین تصوّر نشود که سخنی گفته شد و غیبتی صورت گرفت و تمام شد، بلکه عمل از عامل جدا نمی شود و همیشه زنده است و نمی میرد و در دنیا و برزخ و آخرت با انسان است. وقتی عمرِ انسان به پایان رسید، مال و اولاد و خدم و حشم و مال و ثروت از او جدا می شوند و تنها اعمال است که در برزخ و قیامت از او جدا نمی شوند، ولذا عمل خلافی که صورت می گیرد، تمام نمی شود و می ماند، مگر اینکه انسان به مقام توبه برآید و جبران مافات نماید که البته راه جبرانِ هر گناه و عملی، از راهِ همان گناه است. گناهان مربوط به ناس از طریق ناس بخشوده می شوند. حقّ الناس، تنها با استغفار از پیشگاه الهی بخشیده نمی شود و خداوند راضی نشده و بنده را مورد عفو قرار نمی دهد، بلکه انسان باید از افرادی که حقّشان را ضایع کرده یا آبرویشان را پیش دیگران برده، عذر تقصیر و حلیّت بخواهد و صاحبان حق از حقشان بگذرند، تا خداوند نیز ببخشد. خداوند عادل است و تا صاحب حق از حقّش نگذشته، فرد خاطی را نمی بخشد.

     پس شایسته است که انسان به هنگام عصبانیّت و دلخوری و رنجش، مراقبت بیشتری نماید تا مبادا حقوقی پایمال شوند و آبروهایی در معرض خطر قرار گیرند. در اینجا مفهوم بیان نورانی حضرت امام علی(عَلَيهِ ­السَّلام) روشن می گردد که فرمودند: «اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِاَنَّ صاحِبَها یَنْدَمُ فَاِنْ لَمْ یَنْدَمُ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکِمٌ»[5] خشم (بی مورد) نوعی دیوانگی است، زیرا تندخو پشیمان می شود، پس اگر پشیمان نشد، پس دیوانگیِ او پایدار است. انسان به هنگام عصبانیّت که کنترلِ او به دست عقل نیست، بلکه به دستِ قوّۀ غضبیه است، ممکن است سخنان و حرفهایی بگوید که آبروی دیگران را ببرد یا اسراری را فاش و آشکار سازد که غیرقابل جبران باشد و گرفتار تبعات سوء آن شود و در روز قیامت برایش سنگین تمام شود.

 

[1]- هیچ بنده ای (عیب) بنده ای (دیگر) را در دنیا پوشیده نمی دارد، مگر آنکه خداوند به روز قیامت (عیب) او را پوشیده می دارد (نهج الفصاحه، حدیث2541).

[2]- ثواب الاعمال، محمد بن علی ابن بابویه، ترجمه صادق حسن زاده، ص555

[3]- همانا خداوند دفاع می فرمايد از کسانی که ایمان آوردند (مبارکۀ حج/38).

[4]- لئالی الاخبار، ج۵، ص۲۲۶

[5]- نهج البلاغه، حکمت 255