*تفسیر: شرایط شکار و اقسام گوشت های حلال:

     آیۀ شریفۀ سابق در بیان محرّمات بود و آیۀ شریفۀ مورد بحث حلال ها را بیان می فرماید. کلمۀ شریفۀ «يَسْئَلُونَكَ» بـا مشتقّاتش کلّاً پنجاه و هشت بـار در قرآن کریم ذکر شده است که بـه صورت «وَ سْئَل‏»[1]، «وَ سْئَلُوا»[2] و «يَسْئَلُونَكَ» می باشد و بیانگر این حقیقت است که دین اسلام با جامعیّتی که دارد، دین تحقیق و سئوال است و نه تنها از سئوالات مفید نهی نشده، بلکه به آن تشویق هم شده است «فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّكْرِ اِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[3]. انسان تا پایان عمر نسبت به مطالبی که نمی داند، متعلّم است و باید یاد بگیرد و در مورد تعالیمی که به او رسیده، معلّم است و باید یاد بدهد و قسمت اعظم این تعلیم را سئوالات بجا و منطقی و مفید عهده دار است. انسان باید در مورد چیزهایی که نمی داند، سئوال کند تا برایش روشن گردد. «یکی از زنان مدینه خدمت حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) رسید و گفت: مادر پیری دارم که در مسائل نماز سؤالاتی دارد و مرا فرستاده است تـا مسائل شرعی نماز را از شما بپرسم. حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) فرمودند: بپرس. و آنگاه مسائل فراوانی مطرح کرد و پاسخ شنید. در ادامۀ پرسشها آن زن خجالت کشید و گفت: ای دختر رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) بیش از این نباید شما را به زحمت اندازم. حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) فرمودند: باز هم بیا و آنچه سوال داری بپرس، آیا اگر کسی را روزی اجیر نمایند که بار سنگینی را به بام بالا ببرد و در مقابل صدهزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین کاری برای او دشوار است؟ گفت: خیر. حضرت ادامه دادند: من هر مساله ای را که پاسخ می دهم، بیش از فـاصلۀ بیـن زمین و عرش گـوهر و لؤلؤ پـاداش می گیرم، پس سزاوارتر است که بر من سنگین نیاید»[4]. آن بزرگوار با این بیان مبارک عظمت اجر پاسخ به سئوالات را روشن فرمودند. از اینرو دین مبین اسلام و قرآن کریم همواره مشوّق سئوالات خوب و مفید است و به آن توصیه فرموده است، همانطور که حضرت رسول اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) فرمودند: «حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْم‏»[5] سئوال خوب و نيکو نصف علم است. همچنین حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ عالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ وَ غُثاءٌ»[6] مردم سه دسته­اند: دستۀ اوّل عالم هستند و یاد می دهند، دستۀ دوّم متعلّم هستند و یاد می گیرند و دستۀ سوّم خس و خاشاک هستند. امّا در مقابل، از سئوالات غیر مفید و آزار دهنده نهی شده است. نمونه ای از سئوالات آزار دهنده این است که در اوایل کار مربّی، چند نفر از باب اذیّت و آزار در جلسه شرکت کرده و سئوالاتی می پرسند که مربّی نتواند جواب دهد که این امر تَبَعات سنگین و مسئولیّت بسیاری در پیشگاه الهی دارد. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) در خطبه ای خطاب به مردم فرمودند: «سَلُونی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونی‏»[7] «از من بپرسيد پيش از آنكه مرا از دست بدهيد، به خدا از چيزى نپرسيد از آنچه گذشته و از آنچه بعد بوده باشد، جز اينكه خبر دهم شما را بدان، سعد بن ابى وقاص بپا خاست و گفت اى اميرالمؤمنين به من‏ بگو چند رشته مو در سر و ريش من است؟ فرمودند: بخدا سؤالى از من كردى كه خليلم رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) به من خبر داده كه مرا از آن پرسش خواهی كرد. در سر و ريش تو موئى نباشد جز آنكه در بُنَش شيطانى نشسته است!‏»[8]. در مورد ديگری نيز فرمودند: «سَلْ تَفَقُّهاً وَ لا تَسْاَلْ تَعَنُّتا»[9]. آن بزرگوار در ادامۀ بیان نورانی خود می فرمایند: «فَاِنَّ الْجاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبيهٌ بِالْعالِمِ وَ اِنَّ الْعالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبيهٌ بِالْجاهِلِ الْمُتَعَنِّت‏»[10] شخص جاهل سئوال کننده، همانند عالِم است و عالمی که بی انصاف است، مانند جاهل بهانه­جو است. یکی دیگر از مصادیق سئوالات بیهوده و آزار دهنده این است که در ماه مبارک رمضان از کسی سئوال شود که آیا روزه است یا نه؟ چنین سئوالاتی هدفمند نیست و مؤمن حقیقی کسی است که تمام افعال و گفتار و سئوالات او هدفمند و به خاطر خداوند بوده و به نیّت تقرّب به ذات لایزال الهی باشد تا این سئوال کردن به تقرّب او مدد نماید.

     حال خداوند متعال می فرماید: سئوال می کنند از تو چه چیزی حلال کرده شد برای ایشان «يَسْئَلُونَكَ ما ذا اُحِلَّ لَهُمْ...». خدای سبحان در آیۀ شریفۀ سابق حکم گوشت های حرام را بیان فرمود و آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان گوشت های حلال می باشد. خداوند متعال می فرماید: «اُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» و بطور کلّی، این یک اصل کلّی و عمومی و همگانی است. یکی از مصادیق گوشت های حلال، عبارت از آن حیوانی است که سگ شکاری آن را صید کرده باشد.

     همانطور که استفاده شده تمام کارهای مؤمن هدفمند است و از جمله مصادیق آن، شکار هدفمند می باشد. یعنی اينکه شکار برای تفریح و لهو و لعب نباشد و به قصد اذیّت و سرگرمی و اسراف صورت نگیرد و اهداف غیر الهی در آن نباشد. شکار به شرط اینکه هدف عقلایی داشته باشد و در حوزۀ صیدهای حلال باشد، مباح و حلال است. امّا شکاری که برای سرگرمی و لهو و لعب باشد، حرام است. آری، شکار باید به قصد کسب معاش و درآمد و در حدّ نیاز باشد. در اهمیّت این مطلب همین بس که اگر کسی به قصد شکار مسافرت کند و هدف از شکار، لهو و لعب و اسراف و اذیّت باشد، مسافرت او سفر معصیت است و هرچند که شرایطِ شکسته شدن نماز حاصل آید، نمازش شکسته نمی باشد و روزه از او ساقط نمی گردد.

     پس آیۀ شریفۀ مورد بحث، در بیان شرایط صید هدفمند است که صاحبش قصد الهی داشته و شکار را برای رفع نیاز و کسب معاش انجام می دهد. البته استاد جوادی آملی می فرمایند: «منظور از جوارح یا حیوان شکار کننده ای که مجاز است، فقط سگ شکاری است و صید حیوانات به وسیلۀ غیر سگ شکاری جایز نیست و حلال نمی باشد». به عبارت دیگر، اگر حیوان دیگری بمانند باز شکاری و... شکار کند، جایز نیست و حلال نمی باشد. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايند: «پدرم فتوى ميداد و من هم فتوى ميدهم و در شكار باز و صَقْرْ* نگران بوديم، ولى اكنون نگران نباشيم، شكارشان حلال نيست جز اينكه زنده دريافت شوند و تذكيه شوند»[11].

     پس آنچه که جایز است، تنها آن شکاری است که سگ شکاری شکار کند، آن هم سگی که تعلیم داده شده است و صاحبش به هنگام روانه کردن آن سگ، نام خداوند را بر زبان جاری کرده باشد. امّا اگر حیوانی توسّط سگی صید شود که آموزش داده نشده یا در نیمۀ آموزش قرار دارد، در این صورت چنانچه شکار به وسیلۀ او خفه شود و بمیرد، حلال نیست، ولی اگر قبل از اینکه حیوان بمیرد، صیّاد برسد و او را ذبح شرعی نماید، حلال می گردد. بطور کلّی هر حیوان یا پرنده ای که توسّط حیوان دیگر غیر از سگ شکاریِ تعلیم داده شده، شکار شود، چنـانچه قبل از رسیدن کسی کـه آن را ذبح شرعی نماید، خفه شود و بمیرد، در حکم میته است و خوردنش حرام می باشد. امّا اگر قبل از خفه شدن و مردن، توسّط شخصی ذبح شرعی گردد، حلال می باشد.

     پس حلال شدن شکار به واسطۀ روانه کردن سگ شکاری توسّط صیّاد دارای شرایطی است که عبارتند از:

     ۱- صیدی که قبل از رسیدن صیّاد خفه شده و مرده باشد، توسّط سگ شکاری کاملاً آموزش دیده باشد، نه آن سگی که در نیمۀ آموزش قرار دارد.

     ۲- صاحب سگ شکاری یا صیّاد، به هنگام روانه کردن سگ برای شکار، نام «الله» را بر زبان جاری کند.

     ۳- سگ شکاری آموزش دیده را صیّاد برای شکار فرستاده باشد، لکن اگر سگ شکاری برای خود شکار کند و صیّاد برسد و آن را تحویل بگیرد و صید قبل از رسیدن صیّاد، خفه شود و بمیرد، حلال نیست و مشمول «مِمّا اَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ» نمی گردد.

     همانطور که استفاده شد، یکی از شرایط حلال شدن شکار این است که هم صاحبش موحّد باشد و هم به هنگام روانه ساختن سگ، نام خداوند را بر زبان جاری کند. حال، اگر صاحب سگ، فراموش کرد که نام خداوند را بر زبان جاری کند و عالمانه و عامدانه نبوده، در این صورت باز صید، حلال می باشد، چراکه صاحبش پاک و موحّد بوده و قصد داشت که نام خداوند را بر زبان جاری کند، ولی فراموش کرده است. امّا اگر صاحب صید عمداً نام خداوند را بر زبان جاری نکرد، در این صورت، صید ذبح شرعی نشده و حرام است.

     لازم به توضیح است: منظور از نام الله فقط «بِسمِ الله» نیست، بلکه «لا اِلهَ اِلَّا الله»، «سُبحانَ الله» و «اَللهُ اَکبر» هم به منزلۀ بِسمِ الله و نام الله است.

 

* مطـالب تفسيري از تفسير تسنيم مبـاركة مائده استـاد جوادي آملي و از تفاسير الميزان، مجمع­البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

[1]- سئوال کن (مبارکه يوسف(عَلَيهِ السَّلام)/82).

[2]- سئوال کنيد (مبارکه نساء/32).

[3]- پس بپرسید از اهل ذکر، اگر که نمی­دانید (مبارکه انبیاء(عَلَيهم­السَّلام)/۷).

[4]- بحارالانوار، ج2، ص3

[5]- بحارالانوار، ج1، ص224

[6]- الکافی، ج1، ص۳۴

[7]- امالی الصدوق، ص133

[8]- امالی الصدوق، ص133

[9]- براى فهميدن بپرس، نه براى آزار دادن (نهج البلاغه، حکمت320).

[10]- نهج البلاغه، حکمت320

* صَقْرْ به معنای پرنده ای شکاری است که به فارسی آن را چَرغ يا چرخ می گويند.

[11]- كانَ اَبی يُفْتی وَ كُنّا نُفْتی وَ نَحْنُ نَخافُ فی صَيْدِ الْبازی وَ الصُّقُورِ فَاَمَّا الْآنَ فَاِنّا لا نَخافُ وَ لا يَحِلُّ صَيْدُهُما اِلّا اَنْ يُدْرَكَ ذَكاتُه‏ (بحارالانوار، ج62، ص290).