*تفسیر: تفاوت خوف و خشیت و آثار مبارک یقین و باور به حضور مستمر پروردگار:

     خدای سبحان در آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: اکنون که از برکت حکم ولایت و امامت، دین اسلام قوّت گرفت و کامل شد، نعمت تمام گشت و دشمنان مأیوس شدند و خداوند از دین راضی شد، با وجود چنین دینی، شما دیگر از غیر پروردگار و دشمنان نترسید و فقط از من بترسید «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ». در اینجا خداوند دو ترس معقول و نامعقول را بیان فرموده است. ترس معقول این است که تنها از کسی باید ترسید که جنود و خزائن و کلیدهای آسمان ها و زمین به دست اوست. این جمله، یک پیام جاویدان دارد و آن اینکه: اگر انسان باورهای دینی خود را تقویت کند، به این حقیقت می رسد که در پهنۀ هستی، تمام قدرت ها در دست کسی است که ملکوت آسمان ها و زمین از آنِ اوست و در این صورت کسی را جز خداوند منشاء اثر نمی داند و از هیچکس خشيت ندارد. در آیۀ شریفۀ صد و هفتاد و پنج مبارکۀ آل عمران آمده است: «فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ»[1]. اولیای الهی از کسی جز خداوند خوف و خشیت ندارند «اَلا اِنَّ اَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»[2]، چراکه به یقین دریافته اند که عالم در قلمرو حکومت ذات لایزال الهی است. اگر انسان بداند که غیر خداوند، کسی منشاء اثر نیست، در این صورت در برابر کسی غیر از پروردگار کرنش نمی کند.

«اگر تیغ عالم بجنبد ز جای                    نبرّد رگی تا نخواهد خدای»[3]

«گر نگهدار من آن است که من می دانم

                                             شیشه را در بغل سنگ نگـه می دارد»[4]

     خداوند متعال می فرماید: «اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ»[5] اگر شما خداوند را یاری کنید، خداوند هم شما را یاری می فرمايد. انسان با ایمان و عملش دین خداوند را یاری می کند و خداوند هم بر اساس وعده اش بندۀ خويش را یاری می فرماید و کسی را که خداوند یاری کند، برای او غلبه کننده ای نیست «اِنْ يَنْصُرْكُمُ اللهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ اِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»[6]. هرچه غیر خداوند است، جنود الهی است، ولذا از غیر او نترسید. شخصی می نویسد: روزی هواپیما در چالۀ هوایی قرار گرفت و تمام مسافران وحشت زده شدند. در این میان کودک سه چهار ساله ای مشغول بازی بود، وقتی از او پرسیدند که تو نمی ترسی؟ جواب داد: نه، مادرم پیشم است. در اینجا دریافتم که اگر اعتقادمان به خداوند به اندازۀ اعتماد این بچه به مادرش بود، دلمان پر از آرامش می شد و دیگر خوف و حزنی نداشتیم و از چیزی نگران و ناراحت نبودیم و دنیا برایمان بهشت آرامش می گشت. آری، اگر انسان یقین و باور داشته باشد که خداوند همواره با اوست «هُوَ مَعَكُمْ اَيْنَ ما كُنْتُمْ»[7]، زندگی او پر از سکونت و آرامش خواهد بود.

     در جلسۀ سابق تفاوت خوف و خشیت استفاده شد. خوف، ترس و نگرانی از واقعۀ ترسناک است، بمانند اینکه حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) از انداختن طنابهای ساحران که تبدیل به اژدها شدند، ترسیدند* «فَاَوْجَسَ فی‏ نَفْسِهِ خيفَةً مُوسى‏»[8]. خوف از هر واقعۀ خطرناکی که انسان از آن پرهیز می کند، معقول است و مذموم نیست. امّا آنچه که در آیۀ شریفۀ مورد بحث از آن نهی شده، خشیت است. یعنی غیر خدا را اثرگذار نمی دانند و عظیم نمی شمارند. خشیت، ترس معرفتی است، بطوری که انسان جز خداوند، کسی را منشاء اثر نداند و این را یقین و باور کند که عالم، جنود الهی است و تمام قدرت ها در سیطره و قلمرو قدرت و حکومت اوست و کسی از تحت حکومت او خارج نیست. ملک و ملکوت در دست خداوند است «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْاَرْض‏»[9]، «بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْ‏ءٍ»[10]، و کسی جز خداوند مفید فایده و منشاء اثر نیست. خداوند متعال، خشیت را به علماء نسبت می دهد «اِنَّما يَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»[11] تنها عالمان از خداوند می ترسند. و در موردی نيز این خشیت را به پیامبران نسبت می دهد «اَلَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ اَحَداً اِلاَّ الله‏»[12]. حضرت امیرالمؤمنین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) می فرمایند: «عَظُمَ الْخَالِقُ فی اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُونَهُ فی اَعْيُنِهِم‏»[13]. اگر عظمت خداوند بر انسان آشکار شود، غیر خداوند در نظر او پایین می آید و عجز و ضعف غیر الهی برایشان معلوم می گردد.

     اسلام جامع ترینِ دین هاست. تمام ادیان و پیامبرانِ پیش از اسلام، جامعۀ بشری را تربیت کردند و هر پیغمبری که دوران رسالتش به پایان رسید، پیغمبر بعدی جانشین شد تا نوبت به متکامل ترین ادیان رسید که اسلام است، و با وجود دین کامل، ادیان قبلی منسوخ شدند، ولذا با ارسال پیامبر خاتَم و دین کامل، اديانِ قبلی رسميّت ندارند و از هیچ کس مورد قبول واقع نمی گردند و بازگشت از متکامل ترین و مترقّی ترینِ ادیان به دین منسوخ شده از نظر اسلام، ارتجاع حقیقی است.

 

* مطـالب تفسيري از تفسير تسنيم مبـاركة مائده استـاد جوادي آملي و از تفاسير الميزان، مجمع­البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

[1]- پس نترسید از ایشان و بترسید از من (مبارکه آل عمران/۱۷۵).

[2]- آگاه باشید در حقیقت دوستان خداوند نه خوفی است برایشان و نه ایشان اندوهناک می شوند (مبارکه یونس(عَلَيهِ السَّلام)/۶۲).

[3]- مولانا(عَلَيهِ الرَّحمَة)

[4]- ملا پناه واقف

[5]- مبارکه حضرت محمد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ)/۷

[6]- اگر یاری نماید شما را خداوند، پس نیست غلبه کننده ای بر شما و اگر واگذارد شما را (دست از یاری شما بردارد)، پس کیست که یاری کند شما را از بعد او، و بر خداوند پس باید توکّل کنند ایمان آورندگان (مبارکه آل عمران/۱۶۰).

[7]- او با شماست هرجا که باشيد (مبارکه حدید/4).

* البتّه ترسِ حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) بخاطر گمراهی مردم بود.

[8]- پس موسى(عَلَيهِ السَّلام) در خود احساس ترس كرد (مبارکه طه/67).

[9]- و برای خداوند است سلطنت آسمانها و زمین (مبارکه آل عمران/۱۸۹).

[10]- به دستِ اوست مالکيّت و حاکميّت هر چيزی (مبارکه یس/۸۳).

[11]- این است و جز این نیست که خشيت دارند از خداوند از بندگانِ عالم و دانشمندِ او (مبارکه فاطر/۲۸).

[12]- کسانی که ابلاغ می­کنند رسالت­های خداوند را و می­ترسند از او و نمی­ترسند از احدی غیر از خداوند (مبارکه احزاب/۳۹).

[13]- بزرگ شد خالق در نزد ایشان، پس کوچک شد غیر او در چشمانشان (نهج البلاغه، فرازی از خطبه۱۹۳).