دین اسلام دین شفقت و رحمت است و نه تنها هر نوع آزار و اذیّت و شکنجه را در مورد حیوانات منع می­فرماید، بلکه حمایت از آنها را به انسان ها سفارش می فرماید. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) می فرمایند: «حیوان بر صاحب خویش حقوقی دارد. وقتی از آن پیاده شد، علفش بدهد. وقتی به آب رسيد، آب را بر حيوان عرضه کند، به صورتش نزند، چون تسبيح پروردگار می گويد. جز در راه رضای خدا سوارش نشود. بیش از طاقتش بر آن بار ننهد و وی را نراند»[1]. همچنین آن حضرت فرمودند: «بر صورت حیوان نزنید، زیرا آنها حمد و تسبیح خداوند را می­گویند»[2]، «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ اِلاّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم‏»[3].

«نُطق آب و نطق خاک و نطق گِل

                                                     هست محسوس حواس اهل دل»[4]

«جملـۀ ذرّات عـالم در نهـان           بـا تو می گويند روزان و شبان

ما سميعيم و بصيريم و خوشيم          با شما نامحرمـان ما خامشيم»[5]

     باز از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) نقل شده ­است: «کسانی که شیر حیوانات را می دوشند، ناخن هایشان را هر روز، یا یک روز در میان کوتاه کنند تا باعث اذیّت حیوان نگردد». همچنین آن حضرت می­فرمایند: «جنبنده ای نيست، مگر اينکه هر صبحگاهان از پروردگار اينگونه درخواست می کند: پروردگارا! صاحبی نيکوکار نصيبم کن که آب و علف مرا تأمين کند و بيش از توانم بر من تكليف نكند»[6]. آری دین اسلام این همه در مورد حیوانات سفارش کرده و رأفت و مهربانی را در مورد آنها توصیه می­فرماید. وجود مقدّس حضرت امام موسی کاظم(عَلَيهِ السَّلام) می­فرمایند: «... خدا را دربارۀ زبان بسته ها (حيوانات) در نظر بگيريد، به آن حضرت عرض شد: زبان بسته ها کدام اند؟ فرمودند: گوسفند، گربه، کبوتر و امثال اينها»[7].

     در راستای مهربانی و رسیدگی به حیوانات لازم به یادآوری است: شایسته است محلی از حیاط یا بالکن را همواره، مخصوصاً در فصل زمستان برای دانه ریختن به پرندگان اختصاص دهیم یا هنگام خروج از خانه، تکه نانی در کیف خود بگذاریم تا به حيوانات گرسنه بدهیم.

     پس در تعالیم عالیۀ اسلامی در عین حال که سفارش بسیاری در مورد شفقت و رأفت نسبت به حیوانات شده است، ذبح برخی حیوانات، حلال و جایز می باشد.

     در خلاصۀ مطالب استاد جوادی آملی آمده است: «وقتی گیاه از بن کنده می شود و داخل بدن حیوان می رود، آن دیگر گیاه نیست، بلکه یک مرحله از تکـامل را طی کرده و از گیـاه بودن بـه حیوان می رسد. به همین ترتیب وقتی حیوان ذبح می شود و وارد بدن انسان می گردد، دیگر حیوان نیست و یک مرحله از تکامل را طی می کند و قسمتی از بدن انسان می شود».

 

[1]- الکافی، ج6، ص537؛ وسائل الشّيعه، ج11، ص478

[2]- الکافی، ج۶، ص۵۳۸

[3]- و نیست هیچ چیزی مگر اینکه تسبیح می­کند به حمد او (خداوند) ولکن نمی فهمید تسبیح ایشان را (مبارکه اِسراء/۴۴).

[4]- مولوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)، مثنوی، دفتر اوّل

[5]- مولوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)، مثنوی، دفتر سوّم

[6]- ما مِنْ دابَّةٍ اِلّا وَ هِیَ تَسْاَلُ كُلَّ صَباحٍ اللَّهُمَّ ارْزُقْنی مَليكاً صالِحاً يُشْبِعُنی مِنَ الْعَلَفِ وَ يُرْوينی مِنَ الْماءِ وَ لا يُكَلِّفُنی فَوْقَ طاقَتی‏ (بحارالانوار، ج61، ص205).

[7]- مکارم الاخلاق، ص129