خلاصۀ آنچه که در دو جلسۀ سابق در آیۀ شریفۀ «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ...» استفاده شد، این است که خداوند عادل است و آسمانها و زمین و عالم تکوین و تشریع را به عدل و عدالت گسترده است و هدف از رسالت تمام انبیاء عظام(عَلَيهِم السَّلام) را در سورۀ مبارکۀ حدید، برپایی عدالت بیان می­فرماید «لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ...»[1]. همانطور که یکی از اهداف مهمّ رسالت حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام)، برقراری قسط و عدل در جوامع و میان مردمان است، همانطور هم، هدف از وِصایت و ولایت اوصیای کرام(عَلَيهِم السَّلام) نیز برقراری عدل و عدالت است تا می­رسد به وجود مقدّس حضرت ولیّ عصر(عجِّلَ ­اللهُ­ تَعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) در مورد ایشان می فرمايند: «مَهْدِیُّ هذِهِ الْاُمَّةِ الَّذِی يَمْلَاُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»[2] مهدىّ اين امّت، کسی است كه روى زمين را همچنان كه پر از ظلم و جور شده، از برابرى و دادگرى سرشار خواهد ساخت.

     پس خداوند عادل است و نمایندگانش از حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم السَّلام) همه عادل و عدل محور هستند، ولذا شما انسان­ها هم باید عادل باشید و با قسط و عدل رفتار کنید. مبادا بازداشتن کفّار و مشرکین شما را از زیارت بیت الله الحرام و خانۀ خداوند، شما را به جُرم و ظلم و ستم وادار کند. مبادا وقتی به قدرت رسیدید، درصددِ تلافی ظلم­ها برآیید و انتقام بگیرید و بازداشتن مشرکین، شما را وادار کند که گرفتار ظلم و جور شوید «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ اَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اَنْ تَعْتَدُوا...». به همین علّت، یکی از دستورات اخلاقی دین مبین اسلام به مردمان، بنا به فرمودۀ حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) این است: «اَلْعَفْوُ زَكاةُ الْقُدْرَةِ»[3] زکات قدرت، عفو کردن است. یعنی وقتی انسان به قدرت رسید، شکرانۀ این قدرت را عفو کردن مردم قرار دهد و به جای تلافی کردن، عفو و گذشت نماید.

     حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز فرمودند: «اَلْعَفْوُ عِنْدَ الْقُدْرَةِ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِينَ وَ الْمُتَّقِينَ»[4] عفو به هنگام قدرت، از شیوۀ فرستادگان پروردگار و متّقین است. در بیان نورانی دیگری از امام علی(عَلَيهِ السَّلام) آمده است: «اَلْعَفْوُ زَكاةُ الظَّفَرِ»[5] عفو و بخشش، زکات پیروزی است. پس ای مؤمنان، شما که رهبرتان عادل است و خداوند، عدل مطلق و قدرت مطلق می باشد، شما هم مُزَیَّن به این صفت شوید و مراقب باشید تا دشمنی با گروهی شما را وادار به ظلم نکند و از عدل و عدالت خارج نسازد. در تمام مقاطع، اعم از حوزۀ اجتماعی، خانوادگی، مقطع تحصیلی، محل کسب و کار، جمع دوستان و آشنایان و... عدل محور باشید که عدل محوری و حق محوری نشان تقوا و شاخصۀ ایمان است. بنابراین شایسته است که اگر مابین افرادی اختلافی پیش آمد، در مقام گواهی دادن به این رنجش و کدورت، طرفین مراقب باشند که از مسیر عدل و عدالت خارج نشوند. آیۀ شریفۀ‌ مورد بحث هم در بیان همین حقیقت است که در اختلافات نباید انسان از جادۀ عدل و عدالت خارج گردد. یعنی نه حُبّ  و دوستی کسی، شما را از جادۀ عدالت خارج کند و نه بغض و دشمنیِ کسی، باعث دوری شما از حق و حقیقت گردد. رعایت عدالت از صفات پسندیده و مورد تأیید حق  متعال است و دایرۀ آن وسیع می باشد، بطوری که استفاده شده حتّی در تعریف کردن کسی هم نباید راه مبالغه را طی کرد و نمره­ای بیشتر از حدّش به او داد. غلوّ کردن در تعریف، باعث می­شود که انسان به همان میزان از حق و حقیقت دور گردد. پس شایسته است که انسان در تمام قضاوتها خداوند را حاضر و ناظر ببیند و مراقب باشد شیطان او را از مسیر عدالت خارج نکند.

     همچنین گاهی ممکن است که مظلومی در مقام دفاع از خود، از شدّت غضب و ناراحتی و عصبانیّت و برای اثبات حق خود، طریق مبالغه رود و چند مورد هم به نـاحق اضـافه کند، این کـار موجب می­شود آنکه مظلوم بود، حالا خود ظالم گردد. پس حتّی در مقام دفاع هم نباید به دفاعیّات کلمه­ای افزود که در غیر این صورت چنین کسی از مدار حق و حقیقت و عدل و قسط فاصله گرفته ­است. وجود مقدّس حضرت مولی الموحّدین امیرالمؤمنین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) به پیشگاه الهی عرض می­کنند: «خدایا اگر ما را بر دشمن پیروز کردی، آن توفیق را عنایت کن که از ظلم و تجاوز برحذر باشیم و بر صراط حق استوار، و اگر آنها را بر ما پیروز کردی، ما را به فوز شهادت برسان و از فتنه و شرک و فساد نگه دار»[6].

     بنابراین معلوم می­گردد آنچه باعث می­شود انسان در تمام مراحل زندگی از عدل و عدالت فاصله نگیرد و همواره خداوند را حاضر و ناظر و شاهد بر اعمال و رفتارش بداند، تقوای الهی است. آری تنها عامل بازدارندۀ انسان از این همه ظلم­ها و ستم­ها و تضییع حقوق­، تقواست که منشأ تمام فضایل اخلاقی می باشد.

 

[1]- البتّه به تحقيق ارسال نموديم پيامبرانمان را با دلايل روشن و نازل نمودیم با ایشان کتاب و میزان را تا برپا شوند مردمان با قسط و عدل... (مبارکه حدید/25).

[2]- الغيبه للنعماني، ص81

[3]- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص342

[4]- بحارالانوار، ج68، ص423

[5]- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص245

[6]- اِنْ اَظْهَرْتَنا عَلى عَدُوِّنا فَجَنِّبْنَا الْبَغْیَ وَ سَدِّدْنا لِلْحَقِّ وَ اِنْ اَظْهَرْتَهُمْ عَلَيْنا فَارْزُقْنَا الشَّهادَةَ وَ اعْصِمْنا مِنَ الْفِتْنَة (نهج البلاغه، فرازی از حکمت171).