هر آنچه که در مورد عهد و پیمان استفاده شد، مربوط به بخش اوّل آیۀ شریفۀ مورد بحث بود «اَوْفُوا بِالْعُقُودِ». حال خداوند تبارک و تعالی در بخش بعدی، به یکی از این عقدها اشاره می فرماید. خدای سبحان بعد از بیان عقد که تمام احکام دینی را شامل می گردد، به یکی از احکام دینی و الهی می پردازد که در مورد انعام و چهارپایان است و به عبارتی یکی از احکام دینی، بیان پروردگار متعال در مورد گوشت های قابل استفاده برای انسان می باشد. منظور از «بَهيمَةُ الْاَنْعامِ» حیوانات خاص هستند. مفسّران عظام فرموده اند: اینکه خداوند متعال فرمود: «اُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الْاَنْعامِ» حلال کرده شد برای شما حیوانـات، منظـور حیوانـاتی است کـه انعـام و حلال گوشت می باشند که آنها هشت جفت هستند و در قرآن کریم به عنوان «ثَمانِيَةَ اَزْواجٍ»[1] آمده اند و عبارتند از: بز و گوسفند و گاو و شتر که هر کدام نر و ماده بوده و به تنهایی جفت هستند، چراکه در زبان عربی به هر شیءِ قرینه دار جفت گفته می شود. به عنوان نمونه: زن جفت است و قرینه اش مرد می باشد. منظور از حلال شدن این هشت جفت، نه فقط گوشت آنهاست، بلکه تمام فرآورده های این حیوانات از جمله: شیر و پشم و پوست و کرک و هر آنچه که از                          حیوان استفاده می شود، حلال می باشد. خداوند متعال در موردی نیز دربارۀ این حیوانات می فرماید: «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُون‏»[2]، یعنی خداوند گله و رمۀ آنها را زیبایی طبیعت قرار داده است.

     خداوند متعال پس از بیان حلال بودن حیوانات از انعام، در مورد این هشت جفت استثنائاتی قائل می شود «اِلاّ ما يُتْلى‏ عَلَيْكُمْ» مگر آنچه که در آینده خوانده می شود برای شما. یعنی اگر این حیوانات برای شما حلال شد، استثنائاتی دارند که در مرحله ای از مراحل این هشت جفت هم حرام می گردد. که در آیۀ سوّم همین مبـارکه توضیح وار آمده است که: «گوشت میته از این هشت جفت حرام است». بخشی از حرام ها حرام ذاتی هستند، بمانند گوشت خوک که ذاتاً حرام است. امّا برخی از حرام ها، حرام عارضی هستند، یعنی به خاطر برخی شرایطی که بعداً به وجود آمده، حرام شده اند، بمانند اینکه: وقتی حیوانی به خودی خود بمیرد، دیگر قابل خوردن نیست. همچنین اگر حیوانی از جای بلندی افتاده یا خفه شده و یا حیوانی آن را خورده و نیمه ای از آن باقی مانده، خوردنش جایز نیست و حرام می باشد که شامل همان گوشت میته می گردند و نیز گوشت حیوانی که به نام خداوند ذبح نشده و ذبح غیرشرعی دارد، حرام است «وَ ما اُهِلَّ لِغَيْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما اَكَلَ السَّبُعُ‏...»[3].

     حال خداوند متعال در ادامۀ آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: در حال احرام صید کردن بر شما جایز و حلال نیست، مگر اینکه صید بحری باشد «غَيْرَ مُحِلِّی الصَّيْدِ وَ اَنْتُمْ حُرُمٌ». صید به دو نوع بحری و برّی تقسیم می شود که در حال احرام صید برّی جایز نیست، ولی صید بحری جایز است و اینها همه از عقود پروردگار بر انسان هستند.

     استاد جوادی آملی می فرمایند: خداوند موجودات را اعم از گیاه و حیوان و انسان آفرید و ابزار و وسایل تغذیۀ ایشان را فراهم آورد. گیاه از آب و هوا و نور و مواد کانی تغذیه می کند، حیوان مرتبۀ بالاتر از گیاه است و علاوه بر آب و هوا و... از خود گیاه هم تغذیه می کند و درجۀ بالاتر از آن، انسان است که علاوه بر گیاه، از خود حیوان هم تغذیه می کند. با قطع گیـاه از ریشه اش، روح نبـاتی از او رخت برمی بندد و وقتی وارد بدن حیوان شد، به زندگی حیوانی می رسد و درواقع یک مرحله از تکامل را پشت سر می نهد. وقتی حیوان هم غذای انسان می شود، جزئی از بدن انسان می گردد و مرحلۀ دیگری از کمال را پشت سر می نهد.

     نظام طبیعت مجموعه ای منظّم و مرتّب است که تمام نیازهای غذایی و دارویی و... موجودات زنده اعم از گیاه و حیوان و انسان در آن فراهم شده است، ولذا در پایان آیه می فرماید: «اِنَّ اللهَ يَحْكُمُ ما يُريدُ». تمام این احکام و تعالیم و فرایض الهیّه و توضیحات از حلال و حـرام الـهی هرچه هست، از حکمت و ارادۀ بـالغۀ الـهی و از علم بی پایان پروردگـار سرچشمه می گیرد، ولـذا بـاید احکـام الهی را بی چون و چرا بپذیریم و عمل کنیم. پاره ای از احکام که حکمتش را می دانیم، معرفتی، و پاره ای که حکمتش را نمی دانیم، تَعَبُّدی عمل کنیم، ای بسا که بعداً حکمت آن روشن شود. بطور کلّی بشر حق اعتراض و جابجایی و تغییر و تعویض آیات الهی را ندارد. حکم از آنِ پروردگار است و منوط به ارادۀ بالغۀ اوست «اِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلَّه‏»[4].

 

[1]- هشت زوج (مبارکه زمر/6).

[2]- و برای شما در آن زیبایی است هنگامى كه آنها را به استراحتگاهشان بازمى‏گردانيد، و هنگامى كه (صبحگاهان) به صحرا مى‏فرستيد (مبارکه نحل/۶).

[3]- و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت ‏شدن از بلندى بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده...(مبارکه مائده/۳).

[4]- نیست حکم مگر برای خداوند (مبارکه انعام/۵۷).