در جلسۀ سابق مطالبی در مورد تفسیر آیۀ مورد بحث استفاده شد که بخش اول آن مربوط به عهد و پیمان بود و استفاده شد که تا چه حد مورد تأکید اسلام است و یکی از ارکان استوار جامعه، رکن اعتماد مردم به همدیگر می باشد و وقتی عهد و پیمان ها و قول و قرارها رعایت نشد، اعتماد در جامعه از بین می رود و به این علت رعایت عهد و پیمان، این همه مورد تأکید خدای سبحان و اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) است.

     مطلبی که توجه به آن بسیار حائز اهمیت می باشد، این است که: خداوند متعال به هر آنچه که بندگانش را دعوت می فرماید، ریشه در فطرت آنان دارد و امکان ندارد که انسان به مطلبی دعوت شود که ریشه در فطرت او نداشته باشد. خدای سبحان قبل از اینکه بندگانش را توسّط حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم السَّلام) و کتب آسمانی هدایت فرماید، از درون به هدایت فطری مجهّز و ملبّس فرموده است. اگر خداوند، بندگانش را به مبارزه با ظلم دعوت فرموده، فطرتاً از ظلم و ستم بیزار هستند. انسان، فطرتاً عدالت طلب و ظلم گریز است. اگر خداوند، انسـان را به صدق و اخلاص و راستگویی دعوت می فرماید، انسان آن را از درون می طلبد، بطوری که حتی اگر هیچ پیامبر و کتب آسمانی ارسال و انزال نشود، ولی از هر قارّ ه ای افراد مختلفی را دعوت کنند و بپرسند که ظلم خوب است یا بد؟ عدالت خوب است یا بد؟ همه جواب می دهند که: ظلم بد، و عدالت خوب است. اگر انسـان ملبّس بـه هدایت فطری نبود و از درون هدایت نمی شد، دعوت حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم السَّلام) برای او مؤثر واقع نمی شد و آن را قبول نمی کرد. آنچه حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم السَّلام) و کتب آسمانی، انسان را به طرف آن دعوت می­کنند، انسان آن را با فطرت خود هماهنگ می یابد.

     یکی از قوانین و احکامی که خدای سبحان بندگانش را از درون به آن ملبّس فرموده، مسئلۀ عهد و پیمان و قول و قرار و عقدها و عهدهاست که بندگان موظف به رعایت آنها می باشند. رعایت عهد و پیمان و ادای امانت ها، یک مسئلۀ فطری است و انسان دروناً آن را می­طلبد، ولذا خدای سبحان می فرماید: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَوْفُوا بِالْعُقُودِ» ای مؤمنان، به عهدهايتان وفا کنيد و عهدشکنی ننمايید. این امر شامل تمام عهدها و عقدها و پیمان ها، اعم از عهد و پیمان میان انسان و خداوند، ميان انسان و حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم السَّلام)، ميان انسان و جامعه و ميان انسـان و خـانواده می گردد که تماماً به عهد الهی برمی گردد. وقتی انسان به اسلام تشرّف یافت و به دین هدایت شد، همزمان با قبول دین، متعهّد می گردد که به تمام لوازم دین عامل باشد. لازمۀ قبول دین، عمل به لوازم آن است و یکی از لوازم دین، احترام به قول و قرارها و عهد وپیمان ها چه در رابطه با اجتماع و چه در رابطه با خانواده می باشد و این یک اصل دینی و ایمانی و شاخصۀ تقوایی است که خدای سبحان در سورۀ مبارکۀ بقره آن را از اوصاف ابرار معرّفی می فرماید «وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ اِذا عاهَدُوا»[1] و در سـورۀ مبـارکۀ آل عمـران، آن را از اوصـاف متّقین می شمارد «بَلى‏ مَنْ اَوْفى‏ بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى‏ فَاِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ»[2]. در سورۀ مبارکه معارج نیز وفا به عهد و پیمان در اوصاف بهشتیان آمده است «وَ الَّذينَ هُمْ لِاَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[3]. در مبارکۀ رعد نیز وفا به عهد و پیمان از اوصاف اولواالالباب ذکر شده است «...اِنَّما يَتَذَكَّرُ اُولُوا الْاَلْباب﴿19﴾‏ اَلَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاقَ﴿20﴾»[4].

     خداوند متعال می­فرماید: «اَوْفُوا بِعَهْدی اُوفِ بِعَهْدِكُمْ»[5] شما به عهد من وفا کنيد، من نيز به عهد شما وفا کنم. اما در اینکه عهد خداوند چیست، در قرآن کریم نمونه هایی از عهد پروردگار آمده است که چند مورد از آنها عبارتند از:

     ۱- «اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُم‏»[6]، عهد انسان، «تَنْصُرُوا اللهَ»، و عهد خداوند، «يَنْصُرْكُم» است. اگر انسان دین خداوند را با عمل به فرامین قرآن کریم و بندگی یاری کرد، خداوند متعال هم او را یاری و نصرت می فرماید. انسان با عمل به احکام دین و بندگی و عبودیّت و تقوا، متدیّن محسوب می گردد، لذا اگر انسان با نماز و روزه و راستگویی و سایر احکام، دین را یاری کند، خداوند هم او را یاری می فرماید. البته دین خداوند نیازی به یاری انسان ندارد و این انسان است که برای رسیدن به سعادت جاویدان نیازمند دین است. جز با عمل به احکام دین، امکان رسیدن به مقصد اعلا وجود ندارد.

     ۲- «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[7] و «اِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة...»[8]، که «جاهَدُوا فينا» عهد انسان و «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» عهد خداوند است. همچنین «ثُمَّ اسْتَقامُوا» عهد انسان و «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة» عهد پروردگار می باشد.

     ۳- «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَاَزيدَنَّكُم‏»[9] اگر شما با عملتان، شکر دین را بجا آورید، البته البته بر نعمت شما می افزایم. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ» عهد انسان و «لَاَزيدَنَّكُم» عهد خداوند است. عمل به وظایف دینی، شکر حقیقی است. انسان با بندگی خود در برابر نعمت های ظاهری و باطنی که سراسر شئون و وجود او را فراگرفته، شکر می کند و خداوند بر نعمتهای او می افزاید. البته منظور از نعمت، تنها نعمت های ظاهری نیست، بلکه ایمان، تقوا، یقین، اخلاص، معرفت و... تماماً نعمت های باطنی هستند و در صورتی که انسان شکرگزاری کند؛ خداوند بر نعمت های ظاهری و باطنی او می افزاید، همانگونه که اگر انسان به آنچه که آموخته عمل کند، خداوند آنچه را که نمی داند، به او تعلیم می فرماید «مَنْ عَمِلَ بِما يَعْلَمُ عَلَّمَهُ اللهُ ما لَمْ يَعْلَم‏»[10] و به این علت، این همه به رعایت عهد و پیمان تأکید شده است.

     در مقابل، اگر انسان به عهد خود عمل نکند، خداوند هم به عهدش عمل نمی فرماید «وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْری فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ اَعْمى‏»[11]. اگر از یاد الهی و لوازم دین اِعراض کردید، قبل از آخرت، در دنیا گرفتار زندگی تنگ می شوید و در روز قیامت نیز نابینا محشور می گردید. ایمان، قبل از آخرت، زندگی دنیوی انسان را آباد می کند. بزرگترین ره آورد ایمان آرامش قلب و آسودگی روح است. معیشت به معنای زندگی دنیوی است. اگر انسان از یاد الهی اِعراض کند، زندگی دنیوی او تنگ خواهد بود. اما علت اینکه در روز قیامت کور محشور می شود، این است که چنین کسی در دنیا، باطناً کور بود و قدرت دیدن حق و حقیقت به چشم باطن را نداشت، ولذا در روز قیامت هم کور محشور می شود.

 

[1]- و وفاکنندگان به عهدشان زمانی که عهد بستند (مبارکه بقره/۱۷۷).

[2]- آری کسی که وفا کرد به عهدش و پرهیزکاری کرد، پس در حقیقت خداوند دوست دارد پرهيزکاران را (مبارکه آل عمران/۷۶).

[3]- و کسانی که ایشان برای امانت هایشان و عهدشان مراعات کنندگانند(مبارکه معارج/۳۲).

[4]- ... این است و جز این نیست کـه متذکر می­شوند صاحبـان عقـل هـا﴿19﴾ کسانی که وفـا می کنند به عهد خداوند و نمی شکنند پیمان را﴿20﴾ (مبارکه رعد/۱۹و۲۰).

[5]- مبارکه بقره/۴۰

[6]- اگر یاری کنید خداوند را، یاری می­کند شما را (مبارکه حضرت محمد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ)/۷).

[7]- و آنان که مجاهده کردند در راه ما، البته البته هدایت می­کنیم ایشان را به راههای خودمان (مبارکه عنکبوت/6۹).

[8]- در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند است، سپس استقامت کردند، نازل می­شود بر ایشان ملائکه... (مبارکه فصلت/۳۰).

[9]- مبارکه ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام)/۷

[10]- هر کس عمل کند به آنچه که می داند، تعليم می دهد به او خداوند آنچه را که نمی داند (بيان نورانی امام باقر(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانور، ج75، ص189).

[11]- و کسی کـه روی گردانـد از یـاد من، پس در حقيقت برای اوست زندگـانی سخت و محشور می کنيم او را در روز قيامت نابينا (مبارکه طه/۱۲۴).