بهره مندی ها همواره به میزان تقوا و طهارت قلب است. انسان هرچه بیشتر مزیّن و ملبّس و مجهّز به تقوا باشد، به همان میزان بهرۀ بالاتری از قرآن خواهد داشت و از ظاهر قرآن به باطن قرآن راه یافته و از بطن آن به بطون دیگر راه می یابد.

«عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد

                                       که دار الملک ایمان را مجرد بیند از غوغا»[1]

     دلی که پر از غوغای دنیا و حبّ مال و حبّ نفس است، عروس قرآن برای او نقـاب برنمی دارد. حضرت امـام حسن مجتبی(عَلَيهِ السَّلام) می فرمایند: «بدرستى كه اين قرآن در روز قيامت مى‏آيد و آن كسانى كه حلالش را حلال دانسته‏اند و حرامش را حرام دانسته‏اند و ايمان به متشابهاتش آورده‏اند، به بهشت می رساند و آن كسانى كه ضايع نموده باشند حدودش را و حلال دانسته باشند حرامهايش را بجهنم مى‏كشاند»[2].

     با توجه به مطالب مذکور معلوم می شود آنچه خداوند از انسان می خواهد، ایمان و تقوا و عمل به قرآن و اطاعت از اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) است. خداوند از بندگانش، عمل و اخلاق نبوی می خواهد که همان عمل و اخلاق قرآنی است و متجلّی و متبلور در ایمان و عمل صالح است. امّا امروزه بازار مشاهدات و رویاها و خواب ها خیلی گرم است و متأسفانه جوانان پاکدل بسیاری در این رهگذر قربانی می شوند. اغلب افراد به کارهای خارق العاده وابسته شده و اعتماد می نمایند و رویا و مشاهده می بینند و هرگونه ادّعاها را در این زمینه می پذیرند، درحالی که هیچ کدام از اینها دلیل کمال و تقرّب نیست. توجه به این نکته ضروری است که همیشه خواب ها و مشاهدات، رحمانی نیست، بلکه خواب ها و مشاهدات غیر رحمانی و شیطانی هم وجود دارد و در طول سالیان سال نمونه های فراوانی از این موارد وجود داشته است. خانمی بود که نماز هم نمی خواند، ولی ادّعای مشاهده داشت؛ زمان نماز به سجده می رفت و می گفت من خدا را می بینم و او به من گفته که به این صورت نماز بخوانم! و در مواردی از غیب خبرهایی می داد و به این طریق باعث اغوای جمع کثیری می شد. یا دختری که در حدّ دیپلم هم سواد نداشت، اشعاری در سطح بسیار عالی به ذهن او القاء می شد و همه فکر می کردند اینها همه الهامات الهی است، درحالی که جز الهامات شیطانی نبوده و هیچ کدام از این موارد قابل اعتماد نیستند «اِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ اِلى‏ اَوْلِيائِهِمْ...»[3].

     استاد جوادی آملی در کتاب «عمل عرفانی در پرتو علم وحیانی» می فرمایند: «آنچه در استاد طریق مهم است، ایمان و انقیاد او به شریعت است (که تنها به وسیلۀ مصاحبت او در تنهایی و جمع و معاشرت خاصّ با او به وجود این خصایص می توان پی برد). یعنی باید دارای خُلق نبوی باشد. امّا ادّعاها و خوارق عادات و اینکه از افکار اشخاص خبر دهد یا طی الارض کند، هیچ یک دلیل بر رسیدن او به سر منزل مقصود و داشتن لیاقت استادی نیست و چه بسیار سالکانی که از این مرز اطّلاع ندارند و ادب و خُلق نبوی را کرامت نمی دانند امّا عبور از آب را که از پشه ای هم ساخته است، کرامت می دانند یـا کرامتی از این دست را دلیـل بر پیرِ راه بودنِ شخص می دانند و خود را در چاه ویلِ پیروی از این مدّعیان می اندازند»[4]. آری عزیزان! نباید در برابر هیچ یک از این کارها اغوا شد. رویاهای به ظاهر رحمانی زیاد است، ولی حقیقت چیز دیگری است. این کلاسهای کاذب عرفان که در همه جا فراگیر شده، اکثر مردم به کذب بودن ادّعایشان پی برده اند و با بیداری مردم و توجه به کذب بودن چنین کلاس هایی، دور و بر برخی از این کلاس ها خلوت شده است، چراکه هیچ گونه اصالت و ریشۀ عقلانی و الهی ندارند. آنچه که به مقصد رساننده است، قرآن می باشد، وگرنه راه رفتن روی آب و بروز برخی اعمال غیرمعمول و یا حتّی خبر دادن از غیب و اِشراف به باطن و تصرّف در قلوب دلیل بر حقّانیّت نیست. سال ها پیش به خانۀ یکی از دوستان رفتیم که ادّعای ارتباط با امام زمان(عجِّل­اللهُ­تعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) را داشت. ایشان بلوزی به تن داشت که ادّعا می کرد که خود حضرت آن را به او هدیه داده است! و یا دختر جوانی بود که ادّعا می کرد حضرت امام زمان(عجِّل­اللهُ­تعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) به او وعدۀ ازدواج داده است!!

 

[1]- دیوان اشعار سنایی

[2]- اِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَجِی‏ءُ يَوْمَ الْقِيامَةِ قائِداً وَ سائِقاً يَقُودُ قَوْماً اِلَى الْجَنَّةِ اَحَلُّوا حَلالَهُ وَ حَرَّمُوا حَرامَهُ وَ آمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ وَ يَسُوقُ قَوْماً اِلَى النّارِ ضَيَّعُوا حُدُودَهُ وَ اَحْكامَهُ وَ اسْتَحَلُّوا مَحارِمَه‏ (ارشاد القلوب، ترجمه مسترحمی، ج1، ص79).

[3]- همانا شياطين به دوستان خود (مطالبى مخفيانه) القاء مى‏كنند (مبارکه انعام/121).

[4]- کتاب «عمل عرفانی در پرتو علم وحیانی» از استاد جوادی آملی، ص47