سورۀ مبارکۀ نساء به پایان رسید و سورۀ مبارکه مائده به فضل خدای سبحان و توجّهات حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) آغاز می شود. «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا الله»[1]. تمام اینها جز فیض و رحمت و کرم ذات لایزال باری تعالی نیست. تفسیر سورۀ مبارکۀ نساء حدود چهار سال و نیم طول کشید. در روز چهاردهم مرداد هزار و سیصد و نود و دو آغاز شد و اکنون به پایان می رسد و از اول مبارکه بقره تاکنون، حدود نوزده سال سپری شده است و در این نوزده سال، به فضل الهی، تعطیلی نداشتیم، مگر تعطیلی هایی که اختیاری و عمدی نبوده است. بالاترین نعمتی که خداوند متعال به انسان داده، نعمت قرآن است و منظور از قرآن، هم قرآن ناطق و هم قرآن مکتوب می باشد. وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) می فرمایند: «كسى كه خداوند به او قرآن داده، اگر گمان كند احدى بهتر از آن را دارد، به تحقيق چيز باعظمتى را كوچك و چيز كوچكى را باعظمت شمرده است»[2]. اگر انسان از نعمت سپاسگزاری نمود و پیرو قرآن و اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) بود، در برابر یک قدمِ او، خدای سبحان حداقل ده قدم پیش می برد. خدای سبحان از بندگانش می خواهد که تا مرز اختیار و در حوزۀ قدرت خود این مسیر را طی کنند که همان حقیقت قدردانی از نعمت قرآن است تا بقیه را خودش پیش برد. در این مدتی که تفسیر قرآن کریم شروع شده، نه تنها یک جلسه و یک برنامه، بلکه یک سوره و یک آیه و یک جمله و یک کلمه و حتی یک حرف را خودمان مالک نبودیم و هر چه هست، فضل الهی است «وَ لا يَمْلِكُونَ لِاَنْفُسِهِمْ ضَرّاً وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراًً»[3]. هرچند نعمت قدردانی و سپاسگزاری از پروردگار هم از خودِ اوست و انسان در آن هم مستقل نیست.

«ما که باشیم ای تو ما را جان جان

                                                 تـا که مـا بـاشیم بـا تو در میـان

مـا نبـوديـم و تقـاضـامـان نبـود

                                                 لطـف تـو نـاگفتـۀ مـا می شنـود

نقـش بـاشـد پیـش نقّـاش و قلم

                                                عـاجز و بسته چـو کودک در شکم»[4]

     انسان بمانند نقشی در دست نقّاش ازل و ابد است و زمان سقوط او آن لحظه ای است که خود را کاره ای بداند. لحظه به لحظه فیض به او افاضه می شود و اگر لحظه ای فیض به انسان نرسد، محکوم به فنا و نابودی است «اگر نازی کند، از هم فرو ریزند قالب ها»[5].

«مـا همه شیران ولی شیر عَلَم         حمله مان از باد باشد دم به دم

حمله مان پیدا و ناپیداست باد          جان فدای آنچه ناپیداست باد»[6]

     مرحوم مولانا(عَلَيهِ الرَّحمَة) ناتوانی و فقر انسان را به شیر پرچم تشبیه کرده که از پشت به آن باد می زند و شیر روی پرچم حرکت می کند و چنین به نظر می رسد که شیر حمله می کند. همۀ قدرت ها در دست خداوند است و این همه نعمت از اوست و جز بنده نوازیِ خداوندِ بنده پرور نیست.

     استـاد جوادی آملی می فرمـایند: انسـان وقتی پیش سلطانی می رود، باید هدیه ای لایق او ببرد، حال چه پیش خداوند ببریم که لایق باشد؟ تمام قدرت ها در دست خداوند است و هرچه بخواهیم ببریم خداوند آن را بطور مطلق دارد، ولذا چاره ای نیست جز اینکه بگوئیم خدایا به پیشگاهت، فقر و ضعف و افتقار و ذلّت و عجز و ناتوانی آورده ام که سراپای وجود و شئونم را فرا گرفته است. «لا مُؤَثِّرَ فِی الْوُجُودِ اِلَّا الله»[7] هر چه هست، اوست. در این مدّت هم هرچه بوده، فضل الهی بوده و از فضل خداوند و عنایات اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) به اذن الله پیوسته بهره مند بوده ایم و از خداونـد متعـال درخواست می کنیم که دست رحمت و چتر حمایتش را از سرمان کوتاه نفرماید و از پدران و مادرانمان به عنوان اولّین معلّمان که با قطره قطرۀ شیرشان و نان حلالشان، محبّت قرآن را در وجودمان قرار دادند و ما را بـا محبّت قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام)، پروریـدند، تشکّر و قدردانـی می نمائیم. همچنین از اساتید محترم که از تعالیم و تشویق هایشان بهره مند بوده ایم، تشکّر و قدردانی می گردد.

«دستم بگرفت و پا به پا برد                    تا شیوۀ راه رفتن آموخت»[8]

     به همین ترتیب از تمام خواهران محترم مسئول که با ثبات قدم و صدق و خلوص تمام، ما را در این مسیر همراهی نمودند و نلرزیدند و نلغزیدند و نیز از کلیۀ خواهران محترم که با صداقت و پشتکار در جلسۀ قرآن شرکت نمودند و با حضور مستمرشان سپاسگزاری خود را نسبت به نعمت قرآن نشان دادند، تشکّر و قدردانی می شود. خداوند متعال، ثبات قدم و استقامت و پشتکار را دوست دارد و در قبال آن، عنایات بالاتری اعطاء می فرماید. «از خداوند متعال درخواست می کنیم که همۀ ما را از شفاعت قرآن کریم بهره مند بفرماید».

 

[1]- حمد و سپاس خداوندی را که هدایت کرد ما را بر این و نبودیم ما تا هدایت یابیم اگر اینکه هدایت نمی کرد ما را خداوند (مبارکه اعراف/43).

[2]- مَنْ اَعْطاهُ اللهُ الْقُرْآنَ فَرَاَى اَنَّ اَحَداً اُعْطِیَ اَفْضَلَ مِمّا اُعْطِیَ فَقَدْ صَغَّرَ عَظيماً وَ عَظَّمَ صَغيراً (عده الداعی و نجاح الساعی، ص286).

[3]- مالک نیستند به نفسهایشان ضرری را و نه منفعتی را و مالک نیستند مرگی را و نه زندگی را و نه پراکنده شدنی را (مبارکه فرقان/۳).

[4]- مولوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)

[5]- دیوان بیدل شیرازی

[6]- مولانا(عَلَيهِ الرَّحمَة)، مثنوی معنوی

[7]- نيست مؤثّری در عالم مگر خداوند (بحارالانوار، ج54، ص306).

[8]- ایرج میرزا