قابل توجه است که هدف از وضو و غسل و تیمم در آیۀ شریفه، در اصل طهارت روح و تزکیۀ نفس انسان است «لِيُطَهِّرَكُمْ». یعنی انسان جز با انجام واجبات به تطهیر قلبی نمی رسد. خداوند سبحان در سورۀ مبارکۀ شمس بعد از یازده بار سوگند می فرماید: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّاها»[1] یعنی هدف از خلقت انسان تهذيب و تزکيه می باشد که موجب فلاح و رستگاری است. البته هدف عمده از خلقت انسان، قرب است و تا انسان به مقام طهارت نرسد، به قرب نمی رسد و قرب در سایۀ تطهیر و تزکیه مقدور است، لذا مهمترین مسئله در قرآن کریم، تزکیه بیان شده است «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَكّى»[2]. بنابراین روشن می گردد که فلاح و رستگاری جز با تطهیر حاصل نمی شود و تحصیل طهارت از طریق اعمال طاهر امکان پذیر است. چنانچه خدای سبحان در مبارکۀ مؤمنون نیز فلاح و رستگاری را تنها در پرتو ایمان و عمل صالح می شمارد «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴿1﴾ اَلَّذينَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون﴿2﴾...‏ وَ الَّذينَ هُمْ لِاَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون﴿8﴾‏»[3] یعنی آن مؤمنانی اهل فلاح هستند که به واجبات دینی عامل باشند و از محرّمات دوری نمایند. تزکیه از راه دیگری جز اعمال صالحات و پرهیز مقدور نیست و قلب طاهر منهای عمل به قوانین الهی و امتثال به دستورات پروردگار هرگز حاصل نمی شود. امتثال و اطاعت از وظایف الهیه و فرامین پروردگار موجب تطهیر انسان می شود و وقتی انسـان بـه طهـارت رسیـد، مقرّب می گردد. اگر خداوند متعال در مبارکۀ شمس بطور اجمالی فرمود: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّاها»، این طهارت و تزکیه را در مبارکۀ مومنون در میان واجبات آورد تا این حقیقت را برساند که انسان جز بـا انجـام واجبـات و اطـاعت از اوامر الهی نمی تواند به تزکیه و پاکی برسد و در اینجـا پاسخ کسـانی روشن می گردد که می گویند قلب باید پاک باشد و انجام اعمال صالح از جمله نماز و روزه و... مهم نیست. خداوند متعال در آیات شریفۀ مذکور این حقیقت را روشن فرمود که پاکی و طهارت قلب از طریق عمل به دستورات دینی و واجبات قرآنی مقدور است و تزکیه جدای از اعمال صالح امکان پذیر نیست. آری  طهارتِ دل به قول استاد جوادی آملی از همان راهی امکان پذیر است که خداوند تعیین فرموده است. در مقابل، گنـاه و معصیت، قلب را آلوده و ظلمـانی می­کند. گناه توسط اعضاء و جوارح صورت می گیرد، لکن قلب آلوده می شود. انسان با اعضاء و جوارحش گناه می کند، ولی اوّلین جایی که ناپاک می گردد، قلب اوست. انسان با جسم خود گناه می کند، با زبان خود دروغ می­گوید و غیبت می­کند، ولیکن قلب ناپاک می­شود. همچنین وقتی انسان حقایق را کتمان می کند، قلب او ناپاک می­گردد. شاهد و مؤید این مطلب آیۀ دِین و تجارت در سورۀ مبارکۀ بقره است. خداوند در آنجا می فرماید: «وَ مَنْ يَكْتُمْها فَاِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُه‏»[4] و کسی که حقـایق را کتمـان کند، پس در حقيقت قلب او آلـوده و گناه کار است.

     پس به فرمودۀ خدای سبحان، پاکی قلب در اثر امتثال از فرامین الهی حاصل می گردد و ناپاکی قلب، از طریق گناهان و معاصی است و به این دليل است که حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) در مناجات و درخواست از خدای سبحان عرض می­کنند: «وَ لا تُخْزِنی‏ يَوْمَ يُبْعَثُونَ﴿87﴾ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ﴿88﴾ اِلاّ مَنْ اَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ﴿89﴾»[5] (خدایا) مرا در روز قیامت رسوا مکن، روزی که مال و اولاد  نفع نمی دهند، مگر کسی که با خود قلب سلیم آورد. پس تنها سرمایۀ نجات بخش در آن روز، قلب پاک و سلیم، یعنی قلبی است که پاک از گناهان و معاصی و رذایل اخلاقی باشد.

 

[1]- به تحقیق رستگار شد کسی که تزکیه نمود آن را (نفسش را) (مبارکه شمس/۹).

[2]- به تحقیق رستگار شد کسی که پاکيزه گشت (مبارکه اعلی/۱۴).

[3]- به تحقیق رستگار شدند مومنان﴿1﴾ آنان که ایشان در نمازهايشان خاشع­اند﴿2﴾... و کسانی که ایشان به امانات و عهدشان مراعات کنندگانند﴿8﴾ (مبارکه مؤمنون/۱و۲و۸).

[4]- مبارکه بقره/283

[5]- مبارکه شعراء/89-87