خداوند تبـارک و تعـالی در آيـة شريفة مورد بحث بـه بندگانش می­فرمايد که اگر از گناهان بزرگ اجتناب نمائيد و آنها را ترک کنيد، پاداشش اين خواهد بود که گناهان کوچکتان مشمول عفو و آمرزش الهی قرار می­گيرد. به فرمودة استاد جوادی آملی، جامع­ ترين سوره­ای که آيات مغفرت الهی را دربردارد، سورة مبارکة نساء می­باشد. آية شريفة مورد بحث، از آيات اميدبخش قرآن کريم است و از مجموع مطالبی که استفاده شد، معلوم می­گردد که: وعدة مبارک الهی مبنی بر عفو گناهان صغيره به شرط دو امر است: 1- انجام واجبات 2- ترک محرّمات که در اين صورت خدای سبحان وعدة آمرزش فرموده است و کيست از خداوند صادق­تر در گفتار «وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قيلاً»[1]، «وَ مَنْ اَوْفىٰ‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّه‏»[2].

     همچنين استفاده شد که تکفير يا پوشانيدن گناهان، غير از عفو و آمرزش است. بعد از پوشانيدن گناه، بايد عفو و آمرزش هم صورت گيرد تا انسان به مدخل کريم وارد گردد. وقتی خداوند متعال در پايان آية شريفه، وعدة دخول به مدخل کريم را فرموده، بيانگر اين حقيقت است که خداوند متعال عفو فرموده و در حدّ اعلی چشم­ پوشی می­فرمايد. به قول استاد جوادی آملی، مدخل کريم که آمده، منظور ستر کامل و عالی يعنی عفو و آمرزش گناهان است، نه صرف پوشانيدن. همچنين وقتی خداوند متعال وعدة آمرزش فرموده، معلوم می­شودکه صرف ترک نيست، بلکه يک نوع موضع­ گيری در برابر گناهان همراه با کَفّ نفس است و اينکه انسان تصميم بگيرد که بعد از آن، طريق عبوديّت و بندگی را طی نمايد.

     مطلب ديگری که در جلسة سابق در مورد آية شريفة مورد بحث استفاده شد، اين است که شارع مقدّس اسلام، ضابطة دقيقی برای کبائر و صغائر معيّن نفرموده است، لکن اين مطلب مغايرت ندارد با اينکه گناهان دو دسته هستند: دسته­ ای کبيره و دسته­ ای صغيره می­باشند. البتّه اگر گناهان با ناهی سنجيده شوند و اينکه نافرمانی در برابر خداوند صورت می­گيرد، هر گناهی کبيره است و به اين سبب فرمودند: «به كوچكى گناه نگاه نكنيد بلكه به جرأت خود نگاه‏ كنيد (اگر چه گناه كوچكى را انجام داده ‏ايد ولى جرأت به نافرمانى خدا از خود نشان داده ‏ايد)»[3].

     پس در برابر ناهی، هر گناهی بزرگ است، ولی گناهان در مقايسه با هم، برخی کبيره و برخی صغيره می­باشند. در نتيجه ­گيری آیات مربوط به تکفير کبائر، می­فرمايد: اگر کسی مقيّد به واجبات و ترک­ کنندة محرّمات باشد، اين وعدة الهی (پوشانیدن گناهان صغیره) در مورد او تحقّق خواهد يافت. امّا نبايد اين ارفاق و لطف الهی باعث تجرّی و گستاخی بنده شود. البتّه همانطور که در جلسة سابق استفاده شد، توبه، هر نوع گناهی را می­پوشاند و خداوند متعال وعده فرموده که حتّی شرک به شرط توبه آمرزيده می­شود. امّا توبه، نبايد به تأخير افکنده شود. استاد جوادی آملی می­فرمايند: کسی که می­گويد گناه می­کنم و توبه می­نمايم، مـانند کسی است کـه می­گويد سـمّ مـی­خورم و بعداً دارو می­خورم و خوب می­شوم!

     مطلب ديگر در مورد آية شريفة مورد بحث اين است که: پاره ­ای اعمال، گناهان صغيره را تبديل به گناهان کبيره می­کنند، يعنی تحت عواملی و به علّت پاره­ ای اعمال، گناهان کوچک تبديل به گناهان بزرگ می­شوند که دو بخش در جلسة سابق استفاده شد که يکی: اصرار بر گناهان کوچک می­باشد. امکان دارد که گناهی در ابتدا کوچک و صغيره باشد، ولی در اثر تکرار، کبيره گردد ولذا فرمودند: «لا صَغیرَةَ مَعَ اِصْرارٍ»[4].

     دوّمی: کوچک شمردن و استخفاف گناهان می­باشد. وقتی گناه خفيف و سبک شمرده شد، باعث می­شود که آن گناه، کبيره گردد. حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) در کلمات قصار نهج البلاغه فرمودند: «اَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهٰانَ بِهِ صاحِبِهِ»[5] شديدترين گناهان اين است که صاحبش آن را خوار شمارد.

     حال سوّمين عاملِ تبديل کنندة گناهان صغيره به گناهان کبيره، ابتهاج بر معصيت، يعنی خوشحالی و شادمانی به گناه است. از ويژگيهای مؤمن اين است که اگر لغزش و کوتاهی از او سر بزند، شرمسار در پيشگاه الهی است و درصدد جبران برمی­ آيد و اين امر از شاخصه­ های ايمان است. امّا عدّه ­ای نه تنها پشيمان و نادم و شرمنده و خجل از گناه نيستند، بلکه خوشحال هم هستند. در تفاسير، نمونه ­هايی از ابتهاج بر گناه آمده است که باعث می­شود گناهان صغيره تبديل به کبيره شود که عبارتند از: وقتی کسی در درگيری­ها، داد و ستد­ها، گفتارها و نوشتارها، مباحثه ­ها و مناظره­ ها، رقيب را به ناحق شکست می­دهد و بر او غالب می­شود، بر اينکه حق مظلومی را ضايع نموده و آدم حرّافی بوده و توانسته که با چند مثال، طرف را بکوبد و مغلوب کند و از ميدان به در نمايد و از پا درآورد، خوشحال است و می­گويد: ديدی چطور رسوايش کردم؟ ديدی چطور او را از ميدان به در بردم و از صحنه بيرون کردم و بر او فائق آمدم و آبرويش را بردم؟ چنين افرادی بايد بر خود بلرزند و توجّه کنند که خدای سبحان در سورة مبارکة ق می­فرمايد: «مٰا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ»[6] انسان هيچ لفظی بر زبان جاری نمی­سازد، مگر اينکه دو فرشتة رقيب و عتيد، آن را بلافاصله ثبت و ضبط می­کنند و محفوظ می­دارند و فراموش نمی­کنند. آن کسی که امروز بر گناهش خوشحال است و در حال خنده گناه می­کند، در روز قيامت درحاليکه گريان است وارد آتش می­شود «مَنْ اَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِكٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاك‏»[7]. افرادی که امروز خوشحال هستند که در مباحثه و داد و ستد، حقّ طرف را ضايع نمودند، توجّه کنند که خدای سبحان در سورة مبارکة کهف می­فرمايد: «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يٰا وَيْلَتَنٰا ما لِهٰذَا الْكِتابِ لٰا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لٰا كَبيرَةً إِلاّ اَحْصٰاها وَ وَجَدُوا مٰا عَمِلُوا حاضِراً وَ لٰا يَظْلِمُ رَبُّكَ اَحَداً»[8] پيامبرم، روزيکه نامة اعمال باز می­شود، مجرمان را می­بينی در حال اشفاق که از آنچه در نامة عمل نوشته شده، وحشت دارند و می­گويند: وای بر ما، اين چه نامة عملی است که ترک نکرده نه گناه کوچک و نه بزرگی را، مگر اينکه آن را احصاء و سرشماری کرده است و همه را در نامة عمل حاضر می­يابند و يک به يک بـه ياد می­آورند و پروردگار تو بـه احدی ظلم نمی­کند. آری کساني که امروز گناهانشان را کوچک می­شمارند و بر آنها اصرار می­کنند، بايد منتظر چنين روزی باشند.

     چهارمین عامل کبیره شدن گناهان، آشکار نمودن گناه و تعریف کردن گناه در پیش دیگران است. خداوند متعال ستّار العيوب است و وظيفة ايمانی هر انسانی ايجاب می­کند، همانطور که حافظ اسرار مردم می­باشد، حافظ اسرار خودش هم باشد. آشکار کردن گناه باعث می­شود که گناهان صغيره تبديل به گناهان کبيره شوند که البتّه آشکار کردن هم بر دو قسم است: يکی اينکه کسی گناه را در بين مردم انجام دهد و ديگر اينکه گناهی را در خلوت انجام داده و بين مردم تعريف کند که با اين عمل، زشتی و شناعت گناه از بين می­رود و گناه ترويج پيدا می­کند. خداوند متعال در سورة مبارکة نور می­فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ اَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَة»[9] کسيکه گناه مخفی خود را آشکار کند، باعث رونق گناه در بين مردم می­شود و در واقع با اين کار، امر به منکر می­شود که خداوند متعال آن را به منافقان نسبت می­دهد «اَلْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَاْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوف‏»[10]. حضرت امام رضا(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمايند: «اَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ تَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةً وَ الْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَه‏»[11] پوشانيدن کار نيک هفتاد برابر اجر دارد، لکن ترويج و آشکار کردن گناه موجب رسوايی و خواری است و پوشانيدن آن موجب مغفرت الهی است.

     پنجمين عامل کبيره شدن گناهان، موقعيّت اجتماعی فرد گناهکار است. افرادی که از موقعيّت اجتماعی يا شخصيّتی بالاتری در جامعه برخوردارند، مسئوليّت بيشتری در قبال مردم و جامعه دارند. با توجه به اينکه چنين کسانی مورد اعتماد مردم هستند و مردم، آنان را به پاکی و ايمان می­شناسند، با گناه و معصيت خود، عدّة کثيری را به ضلالت و گمراهی می­ کشانند. آری، همانطور که اگر مربّی و مبلّغ، معتمد محل، امام جماعت مسجد و ... نيکوکار و صاحب اعمال صالح بود، باعث هدايت جمع کثيری می­شود، همانگونه در صورت لغزش و ارتکاب معصيت نيز باعث اضلال جمع کثيری می­گردد ولذا هر گناهی از آنان، گناه کبيره محسوب می­شود. آری گناه کوچک و صغيرة يک مبلّغ و مربّی و کسيکه در اجتماع یا محيط خانواده یا مقطع درسی به عنوان فرد مؤمن شناخته می­گردد، برای او کبيره محسوب می­شود. امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمايند: «هفتاد گناه از نادان آمرزيده مى‏شود پيش از آنكه يك گناه از دانشمند آمرزيده شود»[12]. اعمال و رفتار مربّی و مبلّغ زير ذرّه­بين قرار دارد، کسيکه اُسوه و الگو و سرمشق و مورد تأسّی است و در جامعه مطرح می­باشد، مسئوليّتش سنگين است و گناه و خطا و اشتباه او باعث ترويج گناه می­گردد. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «إِنَّ أَهْلَ النّارِ لَيَتَاَذَّوْنَ مِنْ رِيحِ الْعالِمِ التّارِكِ لِعِلْمِه‏»[13] در روز قيامت اهل دوزخ از بوی تعفّن عالم بی ­عمل معذّب هستند. از اينرو هر لباس و پوششی و هر سخن و رفتاری در شأن معلّم و مربّی نيست و بايد مراقبت بسياری داشته باشد، چراکه او در جای حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و آل طاهرين آن بزرگوار جلوس کرده است «إِنَّ الْعُلَماءَ وَرَثَةُ الْاَنْبِياء»[14].

 

1- مبارکه نساء/122

2- و کيست وفاکننده ­تر به عهدش از خداوند (مبارکه توبه/111).

3- بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام)؛ جهاد النفس وسائل الشّيعه، ترجمة صحت، ص178

4- نيست (گناه) صغيره­ ای همراه با اصرار (بیان نورانی پیامبر اکرم(صَلَّي‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)؛ مستدرک الوسایل و مستنبط  المسائل، ج11، ص367).

5- نهج البلاغه، کلمات قصار477و348

6- مبارکه ق/18

7- بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)؛ ارشادالقلوب، ج1، ص185

8- مبارکه کهف/49

9- همانـا کسانيکه دوست دارند اينکه آشکـار کنند زشتی را در ميان کسانيکه ايمان آورده ­اند، برای ايشان است عذابی دردناک در دنيا و آخرت (مبارکه نور/19).

10- مردان منافق و زنان منافق بعضی از ايشان از بعضی امر می­کنند به منکر و نهی می­کنند از معروف (مبارکه توبه/67).

11- كسى كه نيكى ‏ها را مخفى انجام مى‏دهد هفتاد برابر به او مى‏دهند و هر كس آشكارا انجام دهد يك حسنه دارد، كسى كه گناهان را در نهان‏ انجام دهد مورد رحمت قرار مى ‏گيرد و كسى كه آشكارا گناه كند رسوا مى ‏گردد (ايمان و كفر،ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏2، ص، 25).

12- الحکم الزاهرة با ترجمة انصاری، ص66

13- بحارالانوار، ج2، ص34

14- همانا علماء ورثة انبياء(عَلَيهِم ­السَّلام) هستند (بيان نورانی حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام)؛ بحارالانوار، ج2، ص92).