خطاب­های  قرآن کریم مختلف است، گاهی عموم انسان­ها را مورد خطاب قرار می­دهد و گاهی گروه خاصی را. زمانیکه خداوند متعال مؤمنان را مورد خطاب قرار می­دهد و می­فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا»، مستحب است که جواب دهیم: «لَبَّیْکَ اَلّلهُمَّ لَبَّیْک»، «لَبَّیْکَ اَلّلهُمَّ سَعْدَیْکَ».

     خداوند متعال بعد از طرح مسائل مالی در آیات شریفة گذشته، در آیة شریفة مورد بحث به تصرّفات مالی و داد و ستد می ­پردازد و ذکر عام بعد از خاص می­باشد. به فرمودة استاد جوادی آملی، اتصالی میان آیة شریفة مورد بحث و آیات قبلی وجود دارد و بطور کلّی از تصرّف به ناحق نهی می­کند و آیة شریفة مورد بحث داد و ستد را شامل می­شود و در واقع زیر بنای قوانین اسلامی در مسائل مربوط به معاملات و مبادلات است و لذا فُقها در مسائل مادی، به این آیة شریفه استدلال می­کنند.

     «اَکْل» همیشه به معنای خوردن ظاهری نیست، بلکه هرگونه تصرّف در مال دیگری را شامل می­شود و با توجه به اینکه بارزترین تصرّف، خوردن است، لذا معنای اکل، خوردن ذکر شده است. همچنین به این سبب که اکل باعث زوال مأکول می­شود، لذا خوردن گفته شده است، به عنوان نمونه: آتش هیزم را می­خورد، یعنی نابود می­کند و از بین می­برد. همچنانکه امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمـودند: «اِنَّ الْحَسَدَ یَاْکُلُ الْایمانَ کَمـا تَاْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ»[1]  همانا حسد ایمـان را می­خورد، همانطور که آتش هیزم را می ­خورد. حسد که از گناهان قلبی است، علاوه بر اینکه باعث می­شود دنیا به کام انسان تلخ شود، ایمان را هم روز به روز زایل می­کند و از بین می­ برد. در روایت دیگری از آن بزرگوار مذکور است: «اَلْغِیْبَةُ تَاْکُلُ الْحَسَناتِ کَما تَاْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ»[2] غیبت، اعمال خیر و حسنات را از بین می­برد و نابود می­کند، همانطورکه آتش، هیزم را می­خورد و نابود می­کند. وقتی انسان غیبت می­کند، اعمال خیری که انجام داده، نابود می­شود و در واقع، غیبت این اعمال خیر را می­خورد. پس خوردن، تنها شامل  غذا نمی­شود، بلکه خوردنِ مال، خوردنِ مسکن و زمین و ... را دربر می­گیرد. خداوند متعال در مورد علمای یهود و نصاری فرمود: «اِنَّ کَثیراً مِنَ الْاَحْبارِ وَ الْرُّهْبانِ لَیَاْکُلُونَ اَمْوالَ الْناسِ بِالْباطِلِ»[3] احبار و رهبان از مردم پول می­گرفتند و به دروغ ادّعا می­کردند که در مقابل این پول، گنـاهانشـان را می­ بخشند و سند قطعه ­ای از زمین بهشت را برایشان می­دادند.

     بـاطل، هرگونه معاملة غیر الهی و حرام و غَشّ در معامله را شامل می­شود. یکی از مصادیق خوردن اموال به نا­حق، اسراف می­باشد و خداوند متعال در قرآن کریم، اهل اسراف را این چنین مورد ذمّ و عتاب قرار می­دهد که: «اِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اِخْوانَ الشَّیاطینِ»[4]. حال امکـان دارد چنین تصوّر شود کـه منظور، اسراف­های بزرگ است، درحالیکه هرگونه اسراف در آب، نان، کاغذ و... و بطور کلّی اسراف و تبـذیر در واحدهای کوچک را شامل می­شود و مبذّرین، اسراف کنندگان در واحدهای کوچک را نیز دربر می­گیرد. در شرح حال علامه طباطبایی(رَحمَةُ­اللهِ­ عَلَيهِ) از زبان دخترشان آمده است که: «پـدرم همیشه شیر آب را بـه اندازة شیر سمـاور بـاز می­کردند». امّا متأسفانه غالباً به هنگام شستن ظروف، وضو، غسل، استحمام و ... اسراف در آب صورت می­گیرد. علّت اینکه انسان به هنگام عبادت حضور قلب پیدا نمی­کند، گناهان و از جمله اسراف است. اسراف موجب می­شود که انسان حال عبادت پیدا نکند.

     تمام گناهان روی اعمال خیر اثر سوء دارند و لذا می­فرماید: اموال خود و یکدیگر را به باطل نخورید، مگر تجارتی که مورد رضایت شما باشد «لا تَاْکُلُوا اَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ اِلّا اَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ» که هرگونه معامله و اشتغال اعم از کشاورزی، دامداری و ... را شامل می­شود.

     پس معامله با دو شرط حلال است. اوّل اینکه: معامله به نا­حق نباشد. دوم اینکه: بر اساس رضایت طرفین باشد. از اینرو معامله­ ای که به ناحق نباشد ولی رضایت طرفین در آن نباشد، معاملة حرام و باطل است و نیز معامله­ای که رضایت طرفین باشد، ولی خود معامله، ناحق و باطل باشد بمانند قمار، حرام می­باشد.

     ظلم و فسادِ اقتصادی آنچنان زشت و قبیح است که خداوند متعال آن را در کنار قتل نفس بیان فرموده است «لا تَاْکُلُوا اَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ اِلّا اَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ اِنَّ اللهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً»، چرا که مهمترین پایة جامعه سالم، اقتصاد سالم است و وقتی اقتصاد فاسد شد، جامعه به سقوط و هلاکت کشیده می­شود.

 

1- اصول کافی، ج2، ص306

2- مصباح الشریعه، ص205

3- بدرستیکه بسیاری از احبار و رهبان البته می­خورند مالهای مردمان را به باطل(مبارکه توبه/34).

4- بدرستیکه اسراف کنندگان برادران شیاطین هستند (مبارکه اِسراء/27).